بازگشت

خلافت امام


پيامبر و امام ، خليفه و جانشين خدا در زمين هستند:

(واءذ قال ربك للملائكة اءني جاعل في الارض خليفه )؛ زماني كه پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمين جانشين قرار مي دهم .

و جانشين او حضرت آدم (ع) بود كه پيامبر خداست و تمام پيامبران جانشينان خدايند. جانشيني پيامبر واسطه بودن اوست ميان مردم و خدا و فيض رساني از طرف خدا اوست . چون پس از آفرينش جهان ، خداوند خواست جهانيان او را بشناسند تا با او ارتباط برقرار كنند ـ و با چشم ديدن او ممكن نبود ـ و نمي شد كه ذات خود را آشكار كند تا او را ببينند، افرادي از بشر را برگزيد و آنان را مظهر صفات خويش قرار داد تا صفات او را بنمايانند و نقش واسطه را ايفا كنند.

يكي از صفات خدا علم او به هر چيز و در هر حال است ، و چون پيامبر مظهر صفات خداست بايد در دانش و آگاهي وسيع نيز مظهر خدا باشد. بر مظهر نبودن پيامبر در علم دليلي وجود ندارد، بلكه همان دليل بر خلافت و جانشيني كه مظهر بودن پيامبر در تمام صفات است ، علم خدايي را نيز براي او ثابت مي كند.

روشن است كه مقصود از مظهر صفات بودن ، همانندي پيامبر و خدا در تمام صفات از جهت چگونگي و مقدار نيست ؛ زيرا اين باور شرك است ، بلكه مقصود اين است كه خداوند بهره سرشاري از علم و دانش خود را به پيامبران داده ، كه ديگر مردم از آن بي بهره هستند و علمي را كه خداوند به پيامبران داده ، افراد عادي بشر به آن دسترس ندارند.

پس از ثبوت اين دانش خدايي براي پيامبران ، همين علم براي امام نيز ثابت مي شود؛ زيرا امامت ، خلافت نبوت و امام جانشين پيامبر است و تمام ويژگي هاي رهبري پيامبر را امام نيز دارد ـ به جز صفات ويژه پيامبر، مانند؛ وحي .