بازگشت

ياد خدا و احياي اصالت انساني


چنانكه مي دانيم نماز با توجه و خشوع و حضور قلب نمونه بارزي از ذكر قلبي وزباني اي است كه مسلمانان در اوقات پنجگانه نماز به عنوان يك وظيفه ديني با آن روبرو مي شوند. و قران كريم مي فرمايد: (اِنَّني اَنَا اللهُ لا اله اَنَا فَاْعبُدنِي و اَقِم ِ الصَّلَوة َ لِذِكري ِ)همانا من الله هستم معبودي جز من نيست . پس مرا پرستش كن ، و نماز را براي يادآوري من برپا دار!

خداوند در اين ايه فلسفه اصلي نماز را ذكر ياد كرده است ، كه در فرهنگ اسلام وقران ذِكْرِ الله، ذكر اَسماء الله، ذكر الاء الله، ذكر ايّام الله، و ذكر اولياء الله بكار رفته است . ذكر در لغت ياد آوري معنايي به زبان يا قلب است ، و منظور از ذكر حضور خدا در دل يا به زبان اوردن نام و صفات پروردگار جهان است . ياد خدا در اسلام روح عبادت و توجه دائمي انسان در هر زمان و مكان ، و حال توصيه قران مي باشد. چنان كه مي فرمايد: (يا ايُّها الَّذين َ اَمَنوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكراً كَثيِراً) (واذْكُرُوا اللهَ كثيراً لعلَّكم ْ تُفلِحون َ) پيامبر اسلام نيز فرمود: «اِنَّما فُرِضَت ِ الصَّلوة ُ و اُمِرَ بِالْحَج ِّ و أُشعِرَت ِ الْمناسك ُ لِاِقامَة ِ ذكرِ اللهِ؛ همانا نماز واجب شده و براي حج ّ دستور رسيده و به مراسم عبادي آگاهي داده شده تا ياد خدا در ميان خلق پايدار ماند.»

بنابراين در فرهنگ اسلامي ، ياد خدا بهترين سرمايه زندگي آدمي است كه روح انسان تشنه محبّت و اُنس با خالق حَقيقي را سيراب ، و تغذيه و پيوند روح آدمي را با روح هستي بخش مستحكم مي نمايد. بشر را از خود فراموشي و از خود باختگي و سرگرداني نجات مي دهد. به همين دليل در قران و روايات ، موانع ياد خدا و اَسباب غفلت و نِسيان ، لهو(سرگرمي )، اِعراض (روگرداني ) كه خطرناك ترين چهره فراموشي خداست به مسلمانان گوشزد شده تا از آن برحذر باشند، كه شيطان دوستان نا صالح شيطان صفت ، سرمايه و فرزندان ، اشتغال به تجارت و شغل زدگي و ارزوي دراز، از جمله انهاست ، كه گاهي نه تنها دلبستگي به آنها بلكه خواستن عامل بازگشتن از ياد خدا در زندگي فرد، يا جامعه مي شود. حال اگر اين عوامل ويران گر شخصيّت و هويّت انساني نقش باز دارنده خود را ايفا نمايد،

بايد شاهد مرگ ارزش ها و اصالت هاي انساني بود.

چرا كه فراموشي خدا همان بيگانگي از خود حقيقي ، و وابستگي به خود طبيعي است . بي تفاوتي ها، هرزه گري ها، بي دادگري ها، و پوچ گرائي ها، و لااُبالي گري ها را به ارمغان مي آورد. چه اگر انسان بر سر سفره عالَم نشست ونمك خورد و نمكدان شكست وولي ِ نعمت خود را ناديده گرفت . تيشه به ريشه خود مي زند و سند بيچارگي خود را امضا مي نمايد. و به عذاب الهي گرفتار مي شود: (و لا تَكونُوا كَالَّذيِن َ نَسُوا اللهَ فَأَنسَيهُم ْأَنفُسَهُم ْ)

اگر كسي به بيچارگي غفلت و بي خبري از خود، و فراموشي پيوند خويش با خداي جهان دچار شود؛ از افتخار انسانيّت محروم ، و به مرز حيوانيّت تنزُّل مينمايد. (لَهم قُلُوب ُ لا يَفْقَهون َ بِهَا و لَهم أَعيُن ٌ لايُبصِرون َ بِها لهم أَذَان ٌ لا يَسمَعون َ بها اُولئك َ كَالْاَنعام ِ بَل ْ هُم ْ اَضَل ُّ اُولئك َ هُم ُ الْغافِلون َ) ايشان دل دارند و با ان دين را عميق نمي فهمند و ديدگاني دارند كه با آنها نمي بينند و گوش هايي دارند كه با آنها نمي شنوند. اين گروه چون چهارپايانند، بلكه گمراه ترند و اينان همان غافلان و بي خبرانند.

در اين باره چه زيبا نوشته اند، مقام معظم رهبري : «دين ضمن آنكه هدف و جهت و ره و وسيله را مشخص مي كند، توش و توان لازم براي پيمودن راه را نيز به انسان مي بخشد و مهم ترين محموله كوله بار راهپيمايان اين راه توشه ي «ياد خدا»است . روحيه طلب و اميد و اطمينان كه بالهاي نيرومند براي پروازند، فراورده و بهره ياد خدا مي باشد.ياد خدا از طرفي هدف را كه همانا پيوستن به او - يعني به بي نهايت خوبي و كمال - است ،همواره در مدّ نظر قرار مي دهد و مانع از گم كردن جهت گيري ها مي شود و راهپيما را درباره راه و وسيله حسّاس و هوشيار مي دارد. از طرفي بدو قوّت قلب و نشاط و اطمينان مي بخشد و او را از سرخوردگي و فريفتگي به پديدهاي مشغول ساز يا بيم از ناهنجاري ها و ناهمواري ها محافظت مي كند.

جامعه اسلام و هر گروه و فرد مسلمانان در صورتي مي تواند در راهي كه اسلام ارائه داده و همه پيامبران به آن دعوت كرده اند به استواري ، بي توقف و برگشت قدم بردارد، كه خدا را فراموش نكند!»