بازگشت

مردم كوفه و قيام حسيني


اكنون به راحتي مي توانيم پاسخ اين سؤال را در يابيم كه چرا امام حسين(ع) علي رغم هشدارهاي افراد مختلف و علم خويش به روحيات كوفيان و عهدشكني آنها دعوت آنها را پذيرفت و قيام خويش عليه حكومت يزيد را به سوي كوفه جهت دهي كرد. اولين عنصر كه قيام امام را به اين سو كشاند، ارتباط قيام با مردم و به عبارت ديگر مردمي شدن آن است. توده هاي مردم در كوفه به رهبري بزرگاني همچون سليمان بن صرد خزاعي، شبث بن ربعي، حجار بن ابحر، هاني بن عروه و ديگران به آن حضرت اظهار اطاعت كردند و هدف خويش را همان هدف امام ذكر كردند. يعني آنها هم به مخالفت با حكومت يزيد كه حكومت فاسد است پرداختند و به همراهي با امام اقدام نمودند. اين امر در حقيقت هدف امام حسين(ع) در مردمي كردن قيام خويش را تأمين مي نمود، بنابراين امام با رعايت جانب احتياط دعوت مردم كوفه را پذيرفت. به عبارت ديگر تنها مردم كوفه در جهت تأمين اين هدف وي اقدام جدي به عمل آوردند و ديگران به هيچ وجه اقدام جدي نكردند. اگر مردم مدينه يا مكه يا بصره اينچنين اقدامي كرده بودند. آن حضرت گزينه بديلي براي رسيدن به هدف خويش در اختيار داشت و در اين صورت براي حرف نصيحت كنندگان جايي باقي مي ماند. اما زماني كه امام جايگزيني براي انتخاب ندارد اين نصيحت ها جايي ندارد و از اين جهت است كه امام به آنها وقعي ننهاد. جهت ديگري كه در دعوت مردم كوفه وجود داشت و با اهداف اصلي قيام امام حسين(ع) هماهنگ بود، نحوه دعوت آنها از امام بود. آنها به عنوان شيعه و پيرو آن حضرت به او نامه نوشتند. به عبارت ديگر آنها رهبري ديني امام يعني اختصاص خلافت به اهل بيت را پذيرفته بودند و اين امر مهمي براي نهضت حسيني محسوب مي شد. سليمان بن صرد در سخنراني خويش براي تشويق مردم كوفه به حمايت از آن حضرت مي گويد: انّ حُسيناً قد تقبّض علي القوم بيعته و قد خرج الي مكة و انتم شيعته و شيعة ابيه. همانا حسين از بيعت با اين قوم امتناع كرده است و به مكه آمده است و شما پيرو او و پدرش هستيد.