بازگشت

آماده شدن اهل بيت توسط امام حسين


روشن است كه انجام چنين مسؤوليت خطيري در چنين شرايط سخت و دشواري

نيازمند طرح و نقشه قبلي و آمادگي روحي است. از اين رو امام حسين(ع) پيش از شهادت خود بارها مسؤوليت خطير زنان را به آنان گوشزد كرده بود و از آنان خواسته بود كه مبادا احساساتشان بر عقل و تدبيرشان غلبه نمايد و عملي بر خلاف وظيفه از ناحيه آنان صادر گردد. در سفارشي كه امام در شب عاشورا به زنان نمود فرمود: «يا زينب و يا ام كلثوم و يا فاطمة و يا رباب، انظرن اذا انا قتلت فلا تشققن عليّ جيباً و لا تخمشن عليّ وجها و لا تقلن فيّ هجراً؛ اي زينب، اي ام كلثوم، اي فاطمه و اي رباب! بنگريد هنگامي كه من كشته شدم گريبان چاك نكنيد، خدشه به صورت نزنيد و در مورد من سخني كه شايسته نيست نگوييد.» [1] .

و نيز هنگام خداحافظي با زنان به آنها فرمود: «استعدوا للبلاء و اعلموا ان اللَّه تعالي حاميكم و حافظكم و سينجيكم من شر الاعداء و يجعل عاقبة امركم الي خير و يعذّب عدوكم بانواع العذاب و يعوضكم عن هذه البلية بانواع النعم و الكرامة فلا تشكوا و لا تقولوا بالسنتكم ما ينقص من قدركم؛ [2] .

براي بلا آماده باشيد و بدانيد كه خداوند تعالي حمايت كننده و نگهبان شماست و به زودي شما را از شر دشمنان نجات مي دهد و سرانجام كارتان را نيك مي گرداند و دشمنانتان را به عذابهاي گوناگون عذاب مي كند و به جاي اين بلا و سختي، انواع نعمتها و بزرگواري به شما پاداش مي دهد، پس شكايت نكنيد و چيزي بر زبان نرانيد كه از ارزشتان كاسته گردد.» علاوه بر آن بارها به خواهرش زينب(س) كه در ظاهر مسؤوليت رهبري اين بخش از نهضت را به عهده داشت دلداري داده بود و از او خواسته بود تا در مقابل حوادث و پيش آمدهاي ناگوار خود را نبازد كه تنها به يك مورد از آن اشاره مي كنيم: امام سجاد(ع) مي فرمايد: «شبي كه فرداي آن شب پدرم به شهادت رسيد، شمشيرش را اصلاح مي كرد و اين اشعار را زير لب زمزمه مي كرد: «اي روزگار! اف بر تو باد كه بد دوستي هستي چه بسيار صبح و شام كه دوستان خود را به كشتن مي دهي و روزگار جايگزين نمي پذيرد همانا امور به سوي خداي بزرگ باز مي گردد و هر موجود زنده اي راه مرا در پيش دارد.». پدرم دو سه بار اين اشعار را تكرار كرد و من به مقصود او پي بردم و دانستم كه بلا نازل خواهد شد. در اين حال گريه گلويم را گرفت ولي سكوت كردم. ولي عمه ام زينب وقتي اين اشعار را شنيد، باشتاب در حالي كه لباسش بر زمين كشيده مي شد نزد پدرم رفت و گفت: «واي از اين مصيبت! اي كاش مرگ مرا در كام خود فرو مي برد و زندگاني مرا تمام مي كرد! امروز مادرم فاطمه، پدرم علي، برادرم حسن را از دست دادم اي جانشين گذشتگان و پناه بازماندگان.» امام حسين(ع) او را دلداري داد و به او فرمود: «راه صبر و شكيبايي پيشه كن و بدان اهل زمين و اهل آسمان مي ميرند و همه چيز جز وجه خداوند هلاك مي گردد و براي من و براي هر مسلماني رسول خدا(ص) سرمشق و الگوست.» [3] .

به احتمال زياد امام حسين(ع) خواهرش را در جريان جزييات حوادث آينده قرار داده بود و در هر مورد وظيفه هر يك از زنان را مشخص نموده بود. علاوه بر آنكه آنان در طول مدت اسارت از حمايتهاي معنوي و روحاني امام سجاد(ع) كه همراه آنان بود، نيز بهره مند بودند.


پاورقي

[1] خوارزمي، مقتل الحسين(ع)، 238:1.

[2] عبدالرزاق المقرم، همان، ص‏276؛ سيدبن‏طاووس، همان، ص‏36.

[3] عبدالرزاق المقرم، همان، ص‏217؛ سيدبن‏طاووس، همان، ص‏35 و 36.