بازگشت

مسؤوليت زنان پس از عاشورا


گذشت كه بيست سال حكومت معاويه بر مسلمانان، آنان را از هويت اسلامي، انساني

خود تهي كرده بود. حساسيت آنان را در مقابل ظلم و ستم، فساد و فحشا و بي عدالتي و حق كشي از بين برده بود و در يك سخن از بيشتر مسلمانان انسانهاي زبون، بي خاصيت، تسليم و شكم پرست ساخته بود. مرگ معاويه و روي كار آمدن يزيد نيز بر وخامت اوضاع افزود، چرا كه يزيد بر خلاف پدرش حتي ظواهر اسلامي را رعايت نمي كرد. ادامه اين وضع در مدت كوتاهي سبب فراموشي اسلام مي گرديد. بنابراين حفظ و بقاي اسلام در گرو ايجاد تحول و انقلابي در روح و جان مردم بود، حركتي كه وجدانهاي خفته آنان را بيدار كند، حساسيت از دست رفته آنان را در مقابل ظلم و جور و فساد و پايمال شدن احكام نوراني اسلام به آنان بازگرداند و براي هميشه روحيه آزادگي، ظلم ستيزي و مبارزه با مفاسد اجتماعي و سياسي را در ميان مسلمانان و جامعه اسلامي زنده و پايدار نگه دارد، تا براي هميشه تاريخ، حفظ و بقاي اسلام تضمين گردد در آن شرايط حركتي مي توانست در فكر و انديشه مردم تحول ايجاد كند و پيروز گردد كه؛ اولاً: توان برانگيختن حساسيتهاي از دست رفته و ضعيف شده توده هاي مسلمان را داشته باشد، و بتواند وجدانهاي خفته آنان را بيدار كند. ثانياً: همه شهرهاي قلمرو كشور اسلامي را پوشش دهد و صداي خود را به مراكز مهم آن برساند. ثالثاً: از سرعت عمل بسيار زياد برخوردار باشد تا بتواند، دستگاه تبليغاتي قوي و نيرومند امويان را در موضع انفعال قرار دهد و پيش از آنكه آنان به فكر چاره جويي و طرح نقشه و برنامه برآيند، كار از كار گذشته باشد، در غير اين صورت مقهور دستگاه تبليغاتي امويان قرار خواهد گرفت و كاري از پيش نخواهد برد. امام حسين(ع) با الهام از علم غيب براي اين كار بهترين شيوه ممكن را برگزيد. او اين بخش از نهضت و قيام خود را به عهده اهل بيت خويش كه اكثريت قريب به اتفاق آنان را زنان و دختران تشكيل مي دادند، واگذار كرد. آنان نيز توانستند در كمترين مدت به بهترين شيوه، پيام امام حسين(ع) را به سراسر قلمرو اسلامي برسانند، چرا كه: الف. اهل بيت امام حسين(ع) همه چيز لازم را براي برانگيختن حساسيت مردم و بيدار كردن آنان در اختيار داشتند. از يك سو سرهاي مقدس شهدا كه از بهترين و برگزيده ترين اشخاص بودند و در پيشاپيش آنان سر مقدس امام حسين(ع) فرزند پيامبر(ص) قرار داشت، همراه كاروان اسيران در شهرهاي گوناگون حركت مي كرد. و از سوي ديگر كودكان معصوم و بي گناه و زنان حرم رسول خدا(ص) در پي آنان در حركت بودند و از سوي سوم سخنان كوبنده و هشداردهنده زنان در مواقع مناسب در عمق جانهاي مسلمانان نفوذ مي كرد. مجموعه اين عوامل بهترين و مؤثرترين عامل براي بيدار كردن وجدانهاي خفته مسلمانان بود. ب. اهل بيت امام(ع) در مدت كوتاهي سه شهر عمده و مهم كشور اسلامي را زير پوشش تبليغاتي خود گرفتند. آنان ابتدا وارد كوفه گرديدند. كوفه زماني مهمترين شهر سياسي و نظامي كشور اسلامي به شمار مي آمد و در آن شهر جنگ آوراني سكونت داشتند كه فتوحات اسلامي به دست آنان و پدرانشان انجام گرفته بود و هنوز هم از اهميت نظامي ويژه اي برخوردار بود. كاروان اسيران پس از كوفه وارد دمشق مركز حكومت يزيد گرديدند و صداي مظلوميت خود را در پايگاه ظلم و بي داد به گوش مردم رساندند و پس از آن وارد مدينه محل سكونت خود گرديدند. مدينه نيز به لحاظ قبر مقدس پيامبر(ص) از نظر مسلمانان از جايگاه ويژه اي برخوردار بود. علاوه بر اين سه شهر مهم در مسير خود از كوفه به شام از شهرهاي گوناگوني عبور كردند. ورود اهل بيت امام حسين(ع) به هر شهر به گونه اي بود كه تمام اهالي آن شهرها باخبرمي شدند و پس از مدت كوتاهي در جريان جزييات حادثه كربلا و جنايات يزيد قرارمي گرفتند. ج. معاويه در زمان حكومتش براي سرپوش نهادن بر جنايات خويش از شيوه هاي گوناگوني استفاده مي كرد. او بسياري از جنايات خود را مخفيانه انجام مي داد. از اين رو بيشتر جنايات او بر مسلمانان پوشيده بود و شايد تاكنون نيز پوشيده باشد. گروهي را نيز با تهمت و افترا مستحق و سزاوار زندان، شكنجه و كشته شدن معرفي مي كرد و به اين وسيله تا حد زيادي از زشتي اعمال خود مي كاست. در مواردي نيز بر اثر شايعه سازي حوادث را به صورتهاي گوناگون در ميان مردم منتشر مي كرد. اين امر سبب مي شد تا كسي به صورت قطعي نتواند حوادث را به معاويه نسبت دهد. نمونه كارهاي معاويه در كشتن حجر بن عدي و يارانش و عمرو بن حمق آشكار است. ولي يزيد پس از آنكه به حكومت رسيد، آن چنان مغرور بود كه گمان مي كرد مي تواند ضربه نهايي را بر پيكر اسلام وارد كند و براي هميشه نام پيامبر اكرم(ص) و خاندان او را از صحنه روزگار محو نمايد. به همين دليل بود كه با چنان وضع فجيعي امام حسين(ع) را به شهادت رساند و اهل بيتش را به اسارت برد. او در آغاز كار اسلام را تمام شده مي ديد. لذا در مجلسي كه تشكيل داده بود، اين اشعار را خواند:



«ليت اشيا خي ببدر شهدوا

جزع الخزرج من وقع



لاهلّوا و استهلّوا فرحا

ثم قالوا يا يزيد لا



لعبت هاشم بالملك فلا

خبر جاءَ و لا وحي



لست من خندف ان لم انتقم

من بني احمد ما كان



اي كاش خويشان و بزرگان من كه در جنگ بدر كشته شدند؛ زاري كردن قبيله خزرج را از نيزه ها مي ديدند. در آن حال از شادي فرياد مي زدند و مي گفتند: اي يزيد! دستت شل مباد. بني هاشم با سلطنت بازي كردند، در حالي كه نه خبري آمد و نه وحي نازل شد. من از دودمان خندف نباشم، اگر انتقام نگيرم از فرزندان احمد به خاطر آنچه او انجام داد.» [1] .

ولي هنوز بيش از چند روز نگذشته بود كه يزيد متوجه افتضاح خود گرديد و تصميم گرفت كه با خلاف گويي خود را از كشتن امام حسين(ع) تبرئه كند؛ ولي اهل بيت امام حسين(ع) آن چنان با سرعت و دقت كار خويش را انجام داده بودند كه يزيد هيچ كاري در جهت تبرئه و بي گناه جلوه دادن خود نتوانست انجام دهد. از اين رو تاريخ كربلا يكي از روشن ترين و واضح ترين مقاطع تاريخ صدر اسلام است. و حادثه اي است كه از دستبرد نفوذ دشمنان بيش از همه وقايع در امان مانده است و اين نيست جز در پرتو فداكاري و ايثار بانوان و اهل بيت امام حسين(ع).


پاورقي

[1] سيدبن‏طاووس، همان، ص‏79؛ عبدالرزاق المقرم، همان، ص‏357.