بازگشت

واقعه كفر طاب


كفر طاب بفتح كاف و سكون فاء يعني پاك و طاب به معناي قريه است

كفر طاب قلعه كوچكي بود كه اخيار و ابرار در آن ساكن بودند چون از آمدن لشگر ابن زياد ملعون مخبر شدند فغلقوا عليهم الأبواب دروازه هاي خود را به روي لشگر بستند بر برج و بارو نشستند اصلا آب و آذوقه به لشگر ندادند حتي از آب هم مضايقه كردند خولي بن يزيد عليه اللعنة نزديك حصين آمده فرياد كرد يا قوم لستم في طاعتنا مردم مگر در زير اطاعت و فرمان ما نيستيد چرا بما آب نمي دهيد در جواب گفتند فو الله لا نسقيكم قطرة واحدة به ذات خدا قطره اي آب به شما نخواهيم چشانيد و انتم منعتم الحسين عليه السلام و اصحابه الماء شما بوديد كه آب را به روي اولاد ساقي كوثر بستيد و ايشان را با لب تشنه شهيد كرديد اكنون به شما آب نخواهيم داد چون آن جماعت اين بديدند از آنجا رفتند فانشاء علي بن الحسين عليهماالسلام



ساد العلوج فما ترضي بذا العرب

و صار يقدم رأس الامة الذنب



يا للرجال و ما ياتي الزمان به

من العجيب الذي ما مثله عجب



ال الرسول علي الاقتاب عارية

و ال مروان يسري تحتهم نجب




حاصل آنكه سپاه ابن زياد از كفر طاب آمدند به سيبور