بازگشت

اقامه مجالس عزاداري براي حضرت سيدالشهداء در مدينه


بعد از اينكه عمرو بن سعيد پليد از منبر پائين آمد جمعيت متفرق شدند و خبر شهادت امام عليه السلام منتشر شد و تمام محلات مدينه و خانه ها را گريه برداشت، مردم در كوچه ها و بازارها دستمال بدست گرفته بودند و به عوض اشگ خون مي باريدند، برخي گريبانها را دريده و جمعي خاك بر سر ريختند لطمه به صورت مي زدند و خرجت المخدرات المستورات من الدور مشققات للجيوب و الخمور لاطمات للوجوه و الصدود ناديات بالويل و الثبور آنچه زن در مدينه بود حتي مخدرات با احتشام مستورات با احترام از حجره و خانه هاي خود بيرون دويدند گريبانها دريدند لطمه ها بصورت و سينه مي زدند به ناله و نوحه آغاز نمودند حتي برزت العروسات من الحجال و علت اصوات ابكاء الرجال و نواح الصبيان و الاطفال حتي تازه عروسان حجله گاه بيرون آمدند و ناله ي واحسيناه بلند كردند


رجال با اطفال خردسال هم ناله شدند جوانان نونهال رفيقان علي اكبر گريبانها دريدند چنان غلغله در زمين و زمان انداختند و اسودت الافاق و ضاق الدهر خصوصا علي الهاشميين و الهاشميات والطالبيين و الطالبيات امان از دل ام البنين كه سه پسر او در كربلا شهيد شده فغان از دل دختران هاشمي نژاد و طالبي نسب براي دربدري زينب و بي پدري سكينه به نحوي شيون مي كردند كه آفاق را مظلم و جهان را تنگ نموده بودند از يكطرف زينب دختر عقيل بن ابيطالب از يكطرف ديگر ام لقمان خواهرش با ام هاني اسماء و رمله و ديگران از دختران حاسرات حافيات ناشرات ناعيات داعيات ناديات پابرهنه سربرهنه مو پريشان سينه كوبان سر زنان باكيات علي قتلاهم لاطمات صدورهم بكف الأسف هر مردي را كه مي ديدند مي گفتند

شعر



ماذا يقولون اذ قال النبي لكم

ماذا فعلتم و انتم اخرالامم



بعترتي و باهلي بعد مفتقدي

منهم اساري و منهم ضرجوا بدم



آخر اي مردم جواب رسولخدا را چه خواهيد داد اگر از شما بپرسد كه بعد از من با اهل بيت و عترتم چه كرديد كم سفارش و كم وصيت در حق عترت خود نمودم جزاء من اين بود كه بعضي از اهل بيت مرا بكشيد و برخي را اسير كنيد.



ما كان هذا جزائي اذ نصحت لكم

ان تخلفوني بسؤفي ذوي رحم



مرحوم شيخ مفيد عليه الرحمه مي فرمايد همينكه آنروز شب شد بگوش اهل مدينه رسيد كه هاتفي مي گفت



ايها القاتلون جهلا حسينا

ابشروا بالعذاب و التنكيل



كل اهل السماء يدعوا عليكم

من نبي و ملئكة و قبيل



قد لعنتم علي لسان ابن داود

و موسي و صاحب الأنجيل



خبر شهادت سيد مظلومان به اهل مدينه رسيد تمام اهل مدينه از صغير و كبير


از رجال و نساء حتي اطفال خردسال و عروسان پشت پرده گريبان چاك زدند نوحه گري كردند چنانچه عرضه داشتيم مخصوصا در چند خانه مجلس تعزيه برپا بود كه مرد و زن دسته دسته مي آمدند با گريبانهاي دريده مي نشستند نوحه مي كردند از اين خانه بخانه ديگر مي رفتند آنجا افغان و شيون مي نمودند چند روز به همين منوال عزاداري بود از جمله تعزيه خانه ها خانه ام البنين زوجه حضرت اميرالمؤمنين مادر ابوالفضل العباس بود كه سه جوان او در وقعه طف تلف شده بود اقامت العزاء في دار ام المؤمنين زوجة اميرالمؤمنين مجلس ديگر در خانه بي صاحب خود امام حسين عليه السلام بود كه فاطمه عليله عزادار بود و ملات دور الحسين بالرجال من نساء بني هاشم و حنينهم عند فاطمة بنت الحسين مجلس ديگر در خانه حضرت امام حسن عليه السلام برپا بود اما كسي در آن خانه نبود محض گريه و نوحه مي رفتند و بيرون مي آمدند و كانت بيوت الحسن عليه السلام خالية موحشة حيث ان اولاده قتلوا في الوقعة و اسرالباقون مجلس ديگر در خانه محمد حنفيه بود كه مردان و جوانان بني هاشم بودند



الا يا رسول الله يا خير مرسل

حسينك مقتول و نسلك ضايع



ذراريك قد سبقوا الاساري بذلة

و ليس لهم بين الخلائق شافع



شعر



الا يا رسول الله لو كنت فيهم

لشاهدتم في حالة تذهل الفكرا



فهم بين اطفال يتامي لنسوة

بايدي اعاديهم تسوقهم قهرا



از سر قبر بيرون مي آمدند سينه زنان مي رفتند سر قبر امام حسن عليه السلام و از آنجا سر قبر فاطمه سلام الله عليها در سينه زدن بقول ابن متوج مي گفتند

شعر



الا نوحوا و ضجوا بالبكاء

علي السبط الشهيد بكربلاء



الا نوحوا بسكب الدمع حزنا

عليه و الوجوه بالدمآء






الا نوحوا علي من قد بكاه

رسول الله خيرالأنبيآء



الا نوحوا علي من قد بكاه

علي الطهر خيرالأتقيآء



الا نوحوا علي من قد بكته

حبيبة احمد ست النسآء



الا نوحوا علي من قد بكاه

لعظم الشجو املاك السمآء



الا نوحوا علي قمر منير

عراه الخسف من بعد الضيآء