بازگشت

آمدن عمر بن سعد نزد پسر زياد مخذول و بي اعتنائي كردن ابن زياد


بعد از آنكه عمر بن سعد ملعون مرتكب چنين جنايتي شد و سرور عالمين را به شهادت رساند و اهل بيت عظامش را اسير كرد و وارد كوفه نمود و سپس ايشان


را داخل زندان عبيدالله زياد كرد با كمال غرور و نخوت و ابهت روي به بارگاه عبيدالله نهاد و با كمال شادي و سرور و نخوت و غرور افتخار مي كرد اظهار قدرت و اقبال مي نمود مترصد مدح و ثناء و متوقع حمد و مرحبا از ابن زياد بدبنياد بود ليكن بمراد خود نرسيد و روي محبت نديد و بوي وداد از ابن زياد نشنيد بعد از پرسش احوال و كم و كيف حال طبق فرموده مرحوم مجلسي در بحار و شيخ طريحي در منتخب وقتي ميان ابن زياد و پسر سعد ملعون تلاقي افتاد ابن زياد به عمر گفت ايتني بكتاب الذي كتبته اليك في معني قتل الحسين و ملك الري آن فرماني كه براي تو نوشتم در باب كشتن حسين بن علي حاضر كن عمر سعد لعين گفت و الله انه قد ضاع مني بخدا قسم كه آن فرمان مفقود شده دسترسي به آن ندارم ابن زياد گفت چاره اي نداري جز آنكه آن كتابت را حاضر كني اگر نياوردي بدانكه ابدا در نزد من جايزه نداري براي آنكه من در ايام حركت تو به حرب حسين تسامح و تعلل در تو ديدم و در رفتن به كربلا بي ميل بودي و متعذر بلكه از زنهاي عجوز خود را عاجزتر مي شمردي آيا تو آن كسي نيستي كه اين اشعار را تكرار مي كردي



فوالله ما ادري و اني لصادق

افكر في امري علي خطرين



ءاترك ملك الري و الري منيتي

ام ارجع مأثوما بقتل حسين



پسر سعد ملعون گفت بلي و الله من تو را هم در اين فعل شنيع توبيخ مي كردم و نصيحت مي نمودم كه اگر پدرم در اين كارها با من استشاره مي كرد مي گفتم و من آنچه بتو نگفتم در نكشتن امام حسين باو گفته بودم هر آينه اداء حقوق پدر و فرزندي كرده بودم ولي چكنم تو گوش نكردي ابن زياد گفت كذبت يا لكع دروغ گفتي تو هيچ نصيحت نكردي بلكه از روي ميل رفتي پسر سعد ملعون اين بديد خود را سرزنش كرد و گفت ما رجع احد بشر مما رجعت هيچكس در روزگار از امري برنگشته كه من برگشتم اطاعت ابن زياد و نافرماني خدا كردم و نيز قطع


رحم كردم

شعر



چون كافر مفلسيم و چون قحبه ي زشت

نه دين و نه دنيا و نه اميد بهشت



پس از بارگاه مغموم و غضبناك بيرون آمد و مكرر آن ملعون با خود مي گفت ذلك هو الخسران المبين در حق آن ملعون اين شعر مناسب افتاد



حسب الذي قتل الحسين من الخسارة و الندامة

ان الشفيع لدي الاله خصيمه يوم القيمة