بازگشت

نوحه سرايي حضرت زينب و وداع آن خاتون با جسد مطهر امام تشنه كام






آخر از كوي تو با ديده ي گريان رفتم

آمدم با تو و با لشگر عدوان رفتم



گر تو با جمله شهيدان سوي جنت رفتي

من سوي شام به همراه اسيران رفتم



خاطر جمع و دل آسوده تو مي باش كه من

فرق بي معجر و گيسوي پريشان رفتم



اي شه تشنه جگر اين تو اين شط فرات

آب نوش آب كه من با لب عطشان رفتم



بعد از اين بانگ عطش نشنوي اي شاه كه من

با يتيمان به سوي كوفه ويران رفتم



عهد ما بود كه تو كشته شوي بر لب آب

تو وفا كردي و من بر سر پيمان رفتم



چاك پهلوي ترا ديدم و از پنجه غم

سينه را چاك زدم تا بگريبان رفتم



خاك بر فرق من و خواهري من كه تو را

جسم صد چاك فكندم به بيابان رفتم



بر سر نعش تو نگذاشت بمانم چون شمر

با سر پاك تو اي مهر درخشان رفتم



جوديا شرح غم غمزدگان كن كوتاه

كه ز هوش از اثر ناله و افغان رفتم



مرحوم محتشم كاشاني مداح با اخلاص اهل بيت عليهم السلام حال آن


خون جگر شدگان را اين طور توصيف نموده: