بازگشت

شهادت عمر بن علي


به نوشته ملا حسين كاشفي بعد از ابوبكر بن علي عليه السلام برادرش عمر بن علي خدمت امام عليه السلام رسيد و از آن حضرت اذن ميدان گرفت و به طلب قاتل برادرش روانه صحنه كارزار شد و اين رجز را خواند:



اضربكم و لا اري فيكم زجر

ذاك الشقي بالنبي قد كفر



يا زجر يا زجر تداني من عمر

لعلك اليوم تبومن سقر



شر مكان في حريق و سعر

لانك الجاحد يا شر البشر



زجر يعني قاتل برادرش در لشگر عمر بن سعد بود ديد اگر به ميدان عمر بن علي عليه السلام نرود ديگران وي را به جبن و ترس نسبت مي دهند از اينرو مركب به ميدان تاخت و گفت برادر تو را من كشتم اكنون تو را نيز به او مي رسانم آن فرزند علي عليه السلام نعره يا علي از دل بركشيد و بر آن بي دين حمله كرد و شمشيري به فرقش نواخت كه في الفور به درك اسفل روانه شد، لشكر كه چنين ديدند بر او هجوم آوردند آن شير بيشه پر دلي از هجومشان وحشت نكرده خود را به درياي لشگر زد و اين رجز را خواند:



خلوا عداة الله خلوا عن عمر

خلوا عن الليث العرين المكفهر






يضربكم بسيفه و لا يفر

و ليس فيها كالجبال المتحجر



پيوسته مي خروشيد و از آن نابكاران مي كشت تا بالاخره تشنگي و خستگي بر او چيره شد و دستش از كار افتاد سپاه پسر سعد كه ضعف و خستگي او را مشاهده كردند باو هجوم آورده و وي را از سر زين به روي زمين كشيدند و پيكر مطهرش را پاره پاره ساختند.