بازگشت

مقاله ابومخنف در مقتل


در مقتل ابومخنف آمده است كه چون مركب حضرت خامس آل عبا عليه السلام به زمين محنت بار كربلاء رسيد قدم برنداشت هر چه حضرت بر آن هي زد اسب گام از گام پيش نگذاشت امام عليه السلام مركب ديگر طلبيد و سوار شد آن حيوان نيز حركت نكرد، فلم يزل يركب عليه السلام فرسا فرسا حتي ركب ستة افراس حضرت شش اسب عوض كرد هيچ كدام قدم برنداشتند حضرت رو به ياران كرد و فرمود:


اي موضع هذه اين زمين چه زميني است؟

عرض كردند: غاضريه است.

حضرت فرمودند: شايد نام ديگر هم داشته باشد.

عرض كردند: بلي شاطي ء الفرات هم مي نامند.

فرمودند: اسم ديگر هم دارد؟

عرض كردند: بلي به آن كربلاء هم مي گويند.

حضرت فرمودند: آسوده شدم فتنفس الصعداء و بكي بكاء شديدا و قال:

و الله ارض كرب و بلاء و الله هيهنا يقتل الرجال، هيهنا و الله ترمل النسوان، هيهنا و الله تذبح الاطفال و هيهنا و الله تهتك الحريم فانزلوا بنا يا كرام فهيهنا محل قبورنا.

پس آه سردي از دل پردرد كشيد و گريه شديد نمود و فرمود:

بخدا قسم زمين كرب و بلاء همين است، بخدا اينجا مردان ما را مي كشند، بخدا قسم اينجا زنان ما بيوه مي شوند، بخدا قسم اينجا كودكان ما را سر مي برند، بخدا قسم اينجا پرده حرمت ما دريده مي شود، پس اي جوان مردان فرود آئيد، اينجاست محل گورهاي ما....

شعر



بار بگشائيد اينجا خون ما خواهند ريخت

آبروي ما به خاك كربلاء خواهند ريخت



بار بگشائيد آتش بر خيام اينجا زنند

گرد بر رخسار آل مصطفي خواهند ريخت



بار بگشائيد اينجا كوفيان بي حياء

خون نور ديده شير خدا خواهند ريخت



سپس حضرت از مركب پياده شدند و به محض اينكه قدم مبارك امام عليه السلام به


خاك كربلاء رسيد خاك تغيير كرد و رنگش زرد شد و از آن غباري برخاست بر رو و موي حضرت نشست.

مؤلف گويد: به روايت مرحوم شيخ مفيد در ارشاد نزول اجلال موكب همايوني حضرت ابي عبدالله الحسين عليه السلام در كربلاء روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال شصت و يك هجري بوده است.