بازگشت

كساني كه امام از ايشان طلب ياري كردند


مؤلف گويد:


طبق مدارك معتبر به طور قطع و يقين امام معصوم عليه السلام از تمام جزئيات مطلع بوده و همه وقايع و حوادث ماضي و حال و آينده را مي دانند لذا بر اين اساس حضرت خامس آل عبا از زماني كه مدينه را ترك نموده و به مكه و از آنجا منزل به منزل به طرف عراق و به قصد كوفه حركت كردند از تمام رويدادهاي بين راه قبل از وقوع آگاه بوده به علم امامت مي دانستند پيش از رسيدن به كوفه خود و اصحابشان شهيد مي شوند و نيز مي دانستند چه كسي به ايشان ملحق شده و چه كسي از اين فيض عظيم بي بهره مي ماند ولي مع ذالك بجهت اتمام حجت و به مقتضاي ليهلك من هلك عن بينة و يحيي من حي عن بينة [1] از بدو حركت و ابتداء اين سفر روحاني به هر كه مي رسيدند طلب نصرت و ياري مي كردند، برخي سعادت يارشان مي شد و بعضي از آن بي بهره مي ماندند، افرادي كه امام عليه السلام از ايشان استنصار نموده اند طبق استقصاء برخي از اهل تحقيق عبارتند از:

1- اقوام و اصحاب حضرت چه آنكه آن جناب خطاب به آنها فرمودند:

من كان باذلا فينا مهجته و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحا انشاء الله تعالي

يعني: هر كه خون دل خود را در راه ما اهل بيت مي خواهد بذل كند و آرزوي ملاقات خدا را دارد با ما كوچ كند چه آنكه بامداد و سحرگاه فردا من انشاء الله حركت خواهم كرد.

2- عبادل اربعه يعني: عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير.

حضرت از هر چهار تن ايشان طلب نصرت كردند منتهي هر كدام عذري آوردند و از اين فيض محروم گشتند منتهي عبدالله بن جعفر دو پسر خود محمد و عون را همراه حضرت فرستاد و گفت من نيز پس از فراغت از مناسك حج به


شما ملحق خواهم شد.

3- زهير بن قين بجلي كه قبلا عثماني بود و وقتي حضرت از او استنصار كردند بشرحي كه قبلا مرقوم شد به چاكري آستان افتخار آفرين آن جناب سرافراز گرديد و انصافا در ركاب آن جناب مخلصانه جانفشاني نمود

4- مرحوم مجلسي در بحار روايت نموده كه عمرو بن قيس با پسر عمش در منزل قصر بني مقاتل خدمت سرور آزادگان مشرف شدند، امام عليه السلام بايشان فرمودند:

جئتما لنصرتي؟ آيا شما دو تن به ياري و كمك من آمده ايد يا نه؟

آن بي سعادت ها گفتند: خير، البته عمرو بن قيس اين طور عذر آورد:

من مردي كثير السن و كثير الدين و كثير العيال هستم و از طرفي امانات مردم نزدم بسيار جمع شده مي ترسم اگر در اين سفر با شما بيايم اين امانات ضايع و تلف شود.

و پسر عمش نيز عذري مشابه همين آورد.

حضرت فرمودند: پس از نزد من برخيزيد و برويد و اينجا نمانيد زيرا ممكن است صداي غريبي مرا بشنويد چه آنكه هر كس صداي غربت مرا بشنود و بياري من نيايد اهل نجات نخواهد بود

5- هرثمة بن مسلم، حضرت وقتي از وي طلب نصرت كردند،

آن بي سعادت گفت: دختري دارم در كوفه گذاشتم كه اگر به نصرت شما بيايم مي ترسم آزار ابن زياد به او برسد و بدين بهانه نصرت پسر پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را ترك نمود.

6- لشگر حر بن يزيد رياحي كه ابتداء حضرت به آنها و مركب هايشان آب داد و بعد نماز ظهر را جماعة با آن جناب خواندند و پس از آن حضرت خطبه اي ايراد نموده و در ضمن آن از ايشان نصرت خواست چنانچه پس از خواندن نماز عصر


بطور جماعت دوباره خطبه اي ديگر خوانده و از ايشان استنصار كردند ولي آن سيه دلان و خيره سرها در جواب آن حضرت گفتند:

ما مأموريم كه شما را بدست پسر زياد بدهيم.

7- عمر بن سعد ملعون، امام عليه السلام در شب ششم محرم الحرام كنار شريعه فرات، با اين خبيث خلوت كرده و فرمودند: اي پسر سعد، اگر با من باشي براي تو بهتر است.

آن مخذول گفت: اگر به نصرت تو بيايم مي ترسم پسر زياد خانه من را خراب كند.

حضرت فرمودند: من خانه اي بهتر برايت بنا مي كنم.

گفت: مي ترسم باغ و املاك مرا تصرف كند.

حضرت فرمودد: من املاكي بهتر در حجاز بتو مي دهم.

گفت: عيال و ناموس و اطفال دارم بر آنها مي ترسم.

حضرت كه نام عيال و ناموس و اطفال شنيدند ساكت شده و از آن روسياه بدبخت رو برگردانيدند

8- طائفه بني اسد و شرح آن اين است كه:

وقتي عدد لشگر دشمن در كربلاء به سي يا صد و يا چهار صد هزار رسيد علي اختلاف الروايات جناب حبيب بن مظاهر در دل شب به طور ناشناس خود را به قبيله بني اسد رسانيد فرياد زد:

يا قوم هذا عمر بن سعد قد احاط بالحسين اي قوم زندگي بر همه ما حرام است زيرا امام و پيشواي ما در ميان لشگر كوفه و شام گرفتار مانده و راه نجاتي براي حضرت نيست.

با ارشاد و دلالت آن بزرگوار جمعيتي از آنها را برداشت و با خود آورد و چون بنزديك اردوي همايوني رسيدند عمر سعد ملعون از آمدن آنها مطلع شد ارزق


شامي را با چهار هزار نفر فرستاد تا نگذارند آنها به اردوي حضرت ملحق شوند، ارزق با سپاهي كه در اختيار داشت بسر وقت آنها آمد و جملگي را متفرق ساخت

9- نهمين مورد از استنصار امام عليه السلام روز عاشوراء در وسط ميدان بود كه تمام اصحاب و بني هاشم شهيد شده بودند و به حسب ظاهر كسي كه بتواند آن حضرت را ياري كند نبود، در چنين وقتي حضرت در وسط ميدان با بدني خسته و دلي سوخته و جگري داغدار از مرگ جوانان و عزيزان و ياران باوفايش فرمود:

هل من ناصر ينصرني، هل من معين يعينني هل من مجير يجيرني، هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله...

پاسخگو به اين استنصار بحسب عالم معنا چهار نفر و در عالم ظاهر پنج كس بودند باين شرح:

اما به حسب معنا:

اولين پاسخگو وجود اقدس الهي و ذات پاك ربوبي بود كه فرمود لبيك يا حسين

دومين پاسخگو تمام فرشتگان آسمان ها و كروبين عالم بالا بودند.

سومين پاسخگو ارواح همه انبياء و اوصياء و اولياء و صديقين بودند.

چهارمين پاسخ دهنده و اجابت كننده اين دعوت اجنه و پريان و كل ذرات عالم امكان از مجردات و غير مجردات عالم علوي و سفلي بودند كه جملگي به زبان تكويني اظهار كردند لبيك لبيك لبيك..

و اما در عالم ظاهر:

اولين نفر وجود مقدس حضرت علي بن الحسين عليه السلام امام سجاد عليه السلام بود كه با داشتن بيماري و بدني سوزان از تب دعوت پدر را اجابت كرد صدا زد:

عمه جان شمشير و عصاء مرا بياور كه شرح اين فراز بعدا انشاء الله خواهد آمد.


دومين نفر حضرت شاهزاده اصغر يعني طفل شش ماهه امام عليه السلام بود كه در قنداق تكان خورد و بدين ترتيب خود را براي ياري پدر آماده و مهيا نشان داد.

سومين نفر جناب عبدالله بن الحسن عليه السلام كه كودكي يازده ساله بود دعوت امام عليه السلام را اجابت كرد

چهارم عبدالله بن الحسين كه فرزند خود امام عليه السلام بود اعلام آمادگي كرد، اين طفل يكساعت بود كه در روز عاشوراء هنگامي كه تمام بلاها و گرفتاريها و غموم و هموم عالم حضرت سيد الشهداء عليه السلام را احاطه كرده و شدت اضطراب و پريشاني اهل بيت محترم آنحضرت بود بدنيا آمد و مادرش او را در لفافه اي پيچيد و بدست كنيزي داد و گفت او را در ميدان بدست آقايش بده تا براي او نامگذاري كند و شرح اين واقعه دلخراش و حادثه جانگداز كه عرش الهي را قطعا لرزانده است انشاء الله عنقريب خواهد آمد.

پنجم وجود مبارك عليا مخدره حضرت زينب كبري سلام الله عليها بود كه وقتي به نصرت امام عليه السلام در ميدان آمد كه آن جناب روي خاك خوابيده بودند در حالي كه در بدن جاي سالمي وجود نداشت و شرح اين مصيبت عظمي و جانكاه انشاء الله بزودي بيان خواهد شد.



پاورقي

[1] آيه) 42) از سوره انفال.