بازگشت

رسيدن موكب همايوني به منزل قطقطانيه


ملا حسين كاشفي در روضة الشهداء مي نويسد:

پس از آنكه موكب همايوني از منزل ثعلبيه كوچ كردند به موضعي به نام قطقطانيه رسيدند در آن منزل امام عليه السلام خطاب به لشگر خود نمود و فرمود:

اي مردمان بيعت از شما برداشته به هر كجا كه خواهيد برويد زيرا كوفيان با ما بي وفائي كرده و مسلم بن عقيل را به قتل آوردند، بر شما حرجي نيست هر كه خواهد بازگردد.

جمعي كه در راه وفا ثبات قدمي نداشتند ملازمت آن حضرت را گذاشتند و امام حسين عليه السلام ماند با فرزندان و برادران و خويشان و جمعي اندك از محبان

امام باز فرمود: اي دوستان خويشان را از من و مرا از ايشان گريز نيست اما شما را اجازت است عنان بگردانيد و حالا كه مجال است بهر طرف كه خواهيد متوجه شويد.

آن وفاداران حق گذار و هواخواهان اهل بيت سيد مختار عليه صلوات الملك الجبار زبان اخلاص گشوده و اظهار صدق نيت و خلوص نموده گفتند: يابن رسول الله هزار جان ما فداي خاك پاي تو باد كه تو سپهر ولايت را ماهي و مسند امامت را شاه هر كه امروز روي از تو بگرداند فردا بكدام ديده در روي تو بنگرد.



اي قبله هر كه مقبل آمد رويت

روي همه مقبلان عالم سويت






امروز كسي كز تو بگرداند روي

فردا به كدام ديده بيند رويت



يابن رسول الله ما به چه حجت دست اعتصام از دامن ولاي تو باز داريم و از ملك خدمت و ملازمت تو كه سبب پادشاهي جاويد است روي به كدام مملكت آريم، بلكه ما ملك آنرا دانيم كه سلطانش توئي و جان را از آن دوست داريم كه جانانش توئي.



خوشا ملكي كه سلطانش تو باشي

خوشا جاني كه جانانش تو باشي



خوشا روئي كه در روي تو باشد

خوشا چشمي كه انسانش تو باشي



به درد دل بسر برديم عمري

ببوي آن كه درمانش تو باشي



اي ريحان روضه رسالت و اي ياسمن گلشن جلالت ما را از بوستان وصال خود به خارستان فراق حواله مكن كه اگر همه عالم پر گل و گلزار است با خارستان عشق جمالت آنها همه در نظر ما خار است.



تا خار غم عشقت آويخته در دامن

كوته نظري باشد رفتن به گلستانها



گر در طلبت ما را رنجي برسد غم نيست

چون عشق حرم باشد سهل است بيابانها



يابن رسول الله ما به حقيقت تو را شناخته ايم و لواي هواداري تو بر سر ميدان مخالصت افراخته و مركب حق شناسي در مضمار متابعت تو تاخته ايم و رسم بي وفائي و پيمان شكني كه در مذهب فتوت و آئين مروت روا نيست برانداخته، اگر تو آستين ملال بر ما افشاني يا دامن صحبت از ما در چيني ما دست از دامن تو باز نداريم و اگر از در براني از ديوار درآئيم.



گر تو صد بار دامن افشاني

نگذاريم دامن تو ز دست



بعد از آن كه حق تعالي نعمت تو دريافته باشيم طريقه شكرگذاري و وظيفه سپاس داري اقتضاي آن مي كند كه تا زنده باشيم چنين نعمتي را از دست ندهيم و


به وعده (و بالشكر تدوم النعم) سر ارادت بر خط انقياد و اطاعت نهيم



دامن دولت جاويد و گريبان اميد

حيف باشد كه بگيرند و دگر بگذارند



مواليان در اثناي اين سخنان گريه مي كردند و امام حسين نيز مي گريست و ايشان را دعاي خير مي گفت