بازگشت

فرستادن ابن زياد سر مسلم بن عقيل و هاني را به شام نزد يزيد پليد


در تاريخ الفتوح مي نويسد:

پس از آنكه ابن زياد مسلم و هاني را كشت آنها را نگونسار بر دار كرده و سرهاي ايشان را با نامه به نزد يزيد فرستاد و مضمون نامه اين بود:

بسم الله الرحمن الرحيم

حمد و ثنا خداي را كه حق امير را از دشمنانش گرفت و اعداء را كفايت كرد، محضر امير عرضه مي دارم كه مسلم بن عقيل به كوفه آمده بود و در سراي هاني بن عروه منزل ساخته و مردم را به بيعت حسين بن علي مي خواند، جاسوسان برگماشتم و به لطائف الحيل بعد از جنگ و محاربه ايشان را بدست آوردم و هر دو را گردن زده سرهاي ايشان را همراه هاني بن جه الوارعي و زبير بن الارحواح التميمي كه هر دو از مخلصان و مطيعان اميرند فرستادم والسلام.


چون اين دو شخص با نامه و سرهاي شهداء بنزد يزيد رسيدند نامه و سرها را تسليم كردند، يزيد نامه را مطالعه كرده فرمود تا سرها را بر دروازه دمشق بر دار كردند و جواب نامه پسر زياد را بر اين منوال نوشت:

اما بعد: نامه ي تو رسيد و سرهاي مسلم و هاني وارد شدند، خوش وقت شدم، تو نزد من چنان پسنديده اي و همان طور كه دل من خواسته است عمل كرده اي، بر تو هيچ مرا مزيد نيست هر چه كرده اي نيكو كرده اي آنچه از حال رسولان ياد كرده بودي هر يكي را ده هزار درهم بخشيدم و ايشان را خوشدل به نزد تو فرستادم و چنان مي شنوم كه حسين بن علي از مكه بيرون آمده عزم عراق دارد مي بايد كه نيك احتياط كني و برحذر باشي و سر راه ها را نگاهداري و هر كس را كه مايه فتنه داني بكش يا حبس كن و هر خبر كه از حسين بن علي معلوم كردي روز به روز با شرح و تفصيل بر من عرضه بدار و مرا از احوال او علي التوالي اعلام نما والسلام.