بازگشت

مقدمه


بسم الله الرحمن الرحيم

حمد بي قياس و ثناء بي حد خالقي را سزد كه ما را از كتم عدم به عالم هستي آورد و شكر مي كنيم او را كه قوه ي عقل و درك بما عطاء فرمود و نيروي انديشيدن را بما ارزاني نمود.

و درود و تحيت نامتناهي بر سرور موجودات و تاج الانبياء حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم و وصي بلافصلش شاه اولياء اعليحضرت علوي سلام الله تعالي عليه و اولاد طيبين و طاهرينش بالاخص سيدالشهداء حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام.

كتابي كه از نظر خوانندگان مي گذرد، كتابي است مشتمل بر شرح احوال پر ملال حضرت سيدالشهداء عليه السلام از ولادت تا شهادت.

مؤلف از ديرزمان در خاطر فاترش اين بود كه در اين زمينه كتابي تنظيم نموده و به علاقمندان خامس آل عبا تقديم دارد ولي كثرت اشتغالات و تراكم شواغل اين داعي را از به ثمر رساندن آن خاطر بازمي داشت روزگار سپري شد، آنات گذشت و ازمان طي شد و در طول اين اوقات غير از تدريس كتب متنوعه و علوم متشتته به تأليف اسفار مختلف كه اكثرا از قبيل ترجمه و شرح مؤلفات علماء ماضين كه در حوزه هاي علمي بعنوان كتب درسي رائج و دارج مي باشند اشتغال داشتم ناگهان بخود آمدم كه آفتاب عمر به افول مي گرايد ولي هنوز از آنچه بر آن مصمم بودم اثري بروز نكرده و همچنان در بوته خيال و قوه مانده با خود حديث نفس مي نمودم كه گيرم در تمام علوم و فنون اثري از خود بجا گذاشتي و از هر بوستاني گلهائي چيده و دسته بندي نمودي اگر در زمينه مصائب خامس آل عبا حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه و ابتلائات و


گرفتاري هاي اهل بيت گرامش اثري از خويش به يادگار نگذاري چه كار كردي و كجا دين خود را به صاحب شرع اداء نموده اي...

باري اين ستيز با نفس مدتها ادامه داشت تا بالاخره فضل و فيض الهي كه هميشه شامل حال اين بي بضاعت بوده و هست دامنه اش گسترده تر شد شبي از شبها جناب آقاي حاج سيد فخر الدين جواهريان مدير محترم انتشارات پيام حق كه از سادات محترم و معزز و موفق هستند در مجلسي با حقير مأنوس بوده و از هر دري سخن با ايشان به ميان آمد، در اثناء گفتگو ايشان پيشنهاد كردند اگر كتابي در زمينه مقتل حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه حقير به رشته تأليف درآورم ايشان با معيت همكار و هميار محترمشان فاضل گرانمايه جناب آقاي حاج محمد جاسبي اقدام به طبع و نشر خواهند نمود و در اين راستا اصرار زياد نموده و داعي حقير را تشديد و تقويت نمودند ديگر درنگ را بر خود جايز ندانسته و با تمام موانع و شواغل به مقابله و مبارزه پرداخته و با كاهش دادن برخي از اشتغالات خويشتن را ملزم به تأليف كتاب مزبور نمودم و بحمد الله و المنة الطاف كريمانه سلطان سرير وفا حضرت خامس آل عبا شامل حال حقير شد و در زماني بسيار كوتاه توانستم احوالات آن حضرت و وقايع پر ملال خروج آن جناب از مدينه به طرف مكه و از مكه به جانب كربلاء و حوادث ناگواري كه در اين سرزمين پر بلاء اتفاق افتاد و دلهاي تمام دوستداران آن حضرت را به درد آورد و قلب ها را جريحه دار نمود و نيز اتفاقاتي كه بعد از شهادت آن سرور براي آل الله و اهل بيت محترم آن جناب در طول به اسيري بردنشان از كربلاء به جانب كوفه خراب و از آنجا به شام تار و مراجعتشان از شام به مدينه طيبه روي داد كه هيچ جنبده اي و جانداري تاب تحمل ذره اي از آن خروارها را نداشت به رشته ي تحرير درآوردم و آن را موسوم به «از مدينه تا مدينه» نمودم.

البته براي دست يابي به چنين تأليفي از بسياري مؤلفات علماء و مكتوبات ارباب قلم استفاده هاي شايان و چشمگيري بردم و در اين فيض عظمي و اجر جليل ايشان را


سهيم بلكه پيش قدم مي دانم اميد است خداوند متعال اين خدمت ناچيز را از حقير و از كليه كساني كه در آن به نحوي سهيم بوده و شركت داشته اند اعم از ناشر و حروفچين و مصحح و ديگران به شايستگي قبول فرموده و آنرا ذخيره اي براي روز معادمان منظور فرمايد آمين رب العالمين.

سيد محمد جواد ذهني تهراني