بازگشت

ثواب گريه


در كتاب الكامل از محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام نقل شده كه حضرت فرمود: امام زين العابدين عليه السلام مي فرمود: هر چشمي كه در شهادت امام حسين عليه السلام اشك آلود شود و آن اشك بر گونه او جاري شود خداوند خانه اي در بهشت براي او قرار مي دهد كه مدت طولاني در آن سكونت مي گزيند، و هر مؤمني بخاطر اذيت و آزاري كه از دشمنان ما به ما رسيده گريه كند و اشكش بر گونه اش جاري شود، خداوند در جايگاه صدق براي او خانه اي بر پا مي كند، و هر مؤمني بخاطر ما اذيت ببيند و از اين اذيت اشك چشمش بر گونه اش جاري شود، خداوند چهره او را از


اذيت دور و روز قيامت از خشم و آتش او را در امان نگه مي دارد.

در همان كتاب از محمد حصيري از پدرش از علي بن محمد بن سالم از محمد بن خالد از عبدالله بن حماد از عبدالله بن عبدالرحمن الاصم از مسمع بن عبدالملك كردين بصري نقل است، امام صادق عليه السلام به من فرمود: اي مسمع تو اهل عراقي آيا زيارت حسين عليه السلام مي روي؟ گفتم خير، زيرا من در بصره مرد مشهوري هستم و طرفداران خليفه اطراف من فراوانند و در بين قبايل دشمن زياد دارم مي ترسم به حاكم خبر دهند و براي من مشكلاتي ايجاد كنند. فرمود: آيا مصائبي كه بر جدم حسين عليه السلام وارد آمد بياد مي آوري گفتم بلي، فرمود: آيا برايش گريه مي كني؟ گفتم: بخدا قسم آري آنقدر اشك مي ريزم كه خانواده ام آثار آن را روي چهره ام مي بينند و از غذا خوردن خودداري مي كنم تا معلوم شود اين اشك و حزن براي چيست؟ فرمود: رحمت خداوند به اشك چشمانت تو از كساني هستي كه از گريه كنندگان براي ما شمرده مي شوي، كساني كه در شاديهاي ما شاد و در اندوه ما غمگين هستند مي ترسند بخاطر ترس ما و هر گاه ما امنيت داشته باشيم آنان نيز امنيت دارند تو بهنگام مرگ حضور اجدادم را خواهي ديد آنها سفارش تو را به ملك الموت خواهند كرد و آنچه موجب خوشحالي تو باشد به تو خواهند گفت. ملك الموت نيز با تو دلسوزانه تر از مادر به اولادش با تو رفتار خواهد كرد.

مسمع مي گويد: سپس امام گريه كرد و من نيز با او گريه كردم، آنگاه فرمود: شكر خداوندي را كه برحمتش ما را بر مخلوقات برتري داد و با رحمت خود ما را اهل بيت خاص قرار داد، اي مسمع از روز شهادت علي عليه السلام زمين و آسمان به حال ما گريه كرد ملائكه از روز شهادت علي براي ما اشك مي ريزند و كسي از روي دلسوزي براي ما گريه نمي كند مگر آنكه پيش از خروج اشك از چشمش مشمول رحمت


خداوند مي گردد اگر يك قطره از اشكهايي كه بر گونه هايشان جاري شود به جهنم افتد حرارت جهنم را از بين مي برد طوري كه ديگر حرارتي در آن باقي نمي ماند، هر كس دلش به خاطر ما بدرد آمده هنگام مرگ با ديدن ما خوشحال خواهد شد و اين خوشحالي از دل او زايل نمي شود تا كنار حوض كوثر بر ما وارد شود. كوثر دوستان ما را هنگام ورود به آنجا خوشحال مي نمايد و از انواع طعامها كه نمي تواند از آنها دل بكند به او مي چشاند.

اي مسمع، هر كس يك جرعه از آب كوثر بنوشد هيچگاه تشنه و هرگز سختي نمي بيند آن آب به سفيدي كافور و به خوشبويي مشك و به طعم زنجبيل است شيرينتر از عسل، نرمتر از كره، صافتر از اشك و پاكتر از عنبر است، از تسنيم مي ريزد و در نهرهاي بهشت جاري مي شود و روي سنگهائي از در و ياقوت مي غلتد، كاسه هايي كه به سوي آن دراز مي شود از تعداد ستارگان آسمان بيشتر است از مسافت هزار ساله عطر او به مشام مي رسد كاسه هايش از طلا و نقره است و رنگ زيبايش در چهره نوشندگانش مي درخشد بطوري كه شرب كنندگان مي گويند: كاش مرا اينجا واگذارند بمانم جز اين چيزي نمي خواهم.

و تو اي مسمع از آن آب سيراب مي شوي، هيچ چشمي بر ما گريه نمي كند مگر آنكه چشمش به كوثر روشن مي شود دوستان ما از آن مي نوشند دوستان ما بيش از آنچه كه در راه محبت به ما بخشيده اند از خوردن آن آب از حيث لذت و طعم و اشتها بهره مند مي شوند، صاحب اختيار كوثر اميرالمؤمنين علي عليه السلام است در دستش عصايي از خار است كه با آن دشمنان ما را طرد مي كند، كساني خواهند گفت: ما شهادتين را گفته ايم، حضرت خواهد گفت: برو نزد امامت فلاني از او بخواه ترا شفاعت كند، او خواهد گفت: كسي را كه من امام خودم قبول كرده بودم از من


برائت مي جويد. مي گويد: برگرد به آنكسي كه ولايت او را پذيرفتي و او را بر سايرين ترجيح دادي بگو و از او بخواه تا از تو شفاعت كند زيرا نزد تو بهترين مردم بود، زيرا بهترين خلق شايسته است شفاعت خود را از پيروان خود دريغ نكند، آن شخص به علي عليه السلام مي گويد: تشنگي مرا مي كشد، حضرت خواهد گفت: تشنگي تو بيشتر گردد و عطشت زيادتر گردد.

گفتم: فدايت شوم چگونه ما مي توانيم به حوض كوثر نزديك شويم و غير از ما نمي تواند؟ فرمود: به داشتن ورع و خودداري از شماتت ما و ترك كارهايي كه ديگران از آن طريق بما جرأت پيدا كرده اند و اين كار نه بخاطر محبت ما و يا از روي رياء براي ما بلكه تلاش در راه بندگي خدا و دينداري صورت بگيرد و بوسيله بندگي نفس خود را از پرداختن به ياد مردم مشغول كني و...

در آن كتاب از عبدالله بن اصم از عبدالله بن بكر گفت: در يك حديث طولاني به امام صادق عليه السلام گفتم: يابن رسول الله صلي الله عليه و آله اگر قبر حسين بن علي عليه السلام را بشكافند آيا چيزي در آن پيدا مي شود؟ فرمود: اي پسر بكر، از مطلب بزرگي سوال كردي حسين بن علي عليه السلام همراه پدر، مادر و برادرش در خانه رسول خدا صلي الله عليه و آله در بهشت بوده با هم غذا مي خورند و خوشحال هستند گوشه راست عرش از آن اوست حضرت حسين عليه السلام مي فرمايد: پروردگارا آنچه به من وعده داده اي وفا كن؟ به زوارش نظر مي كند و او آگاهتر است به آنها، به نام آنها و نام پدرانشان و آنچه كه در كاروانهاي آنهاست و از آنان به فرزندانشان آگاهتر است همچنين كساني را كه براي او گريه مي كنند مي بيند و براي آنها تقاضاي مغفرت مي نمايد و مي گويد: اي گريه كننده اگر مي دانستي خداوند براي تو چه پاداشي در نظر گرفته بيش از حزنت خوشحال مي شدي و براي تمام گناهان و خطاهاي او طلب مغفرت مي نمايد.


در منتخب از امام صادق عليه السلام نقل است: هر گاه نزد كسي از ما ياد شود و از چشم او اشك جاري شود ولو به اندازه سر زنبور، خداوند گناهان او را مي بخشد هر چند به اندازه كف دريا باشد.

آن حضرت فرمود: خداوند رحمت كند شيعيان ما را كه در مصيبت جدم حسين عليه السلام با ما شريك مي باشند و حزن و اندوهشان طولاني است و نيز فرمود: هر كس در مصائب ما گريه كند يا صد نفر را بگرياند بهشت بر او مقدر مي شود، و هر كس گريه كند و پنجاه نفر را بگرياند بهشت بر او مقدر مي شود، و هر كس گريه كند و سي نفر را بگرياند بهشت بر او مقدر مي شود، و هر كس گريه كند و ده نفر را بگرياند بهشت بر او مقدر مي شود، هر كس گريه كند و يك نفر را بگرياند بهشت بر او مقدر مي شود هر كس خود را به صورت گريه كنان درآورد بهشت بر او مقدر مي شود و اگر كسي نتواند گريه كند قلب خود را براي حزن ما بلرزاند.

در آن كتاب از پيامبر صلي الله عليه و آله (آن مقدار كه در خبرها آمده) نقل است فرمود: هر گاه پيش كسي از حسين ياد شود از چشم او باندازه بال مگسي اشك جاري شود پاداش او را خدا تضمين كرده و به كمتر از بهشت براي پاداش او راضي نمي شود.

در بحار مرحوم علامه مجلسي (ره) مي گويد: در بعضي تأليفات افراد مورد اعتماد معاصر ديدم: وقتي پيامبر صلي الله عليه و آله دخترش فاطمه عليهاالسلام را از كشته شدن حسين عليه السلام و بلاها و مصائب كه بر او واقع خواهد شد خبر داد حضرت زهرا عليهاالسلام سخت گريه كرد و گفت: پدر، اين واقعه چه موقع اتفاق مي افتد؟ فرمود: زماني كه من و تو و علي نيستيم، فاطمه زهرا عليهاالسلام گريه اش شديدتر شد و پرسيد: پدر پس چه كسي بر او گريه مي كند و چه كسي بر او عزاداري مي نمايد؟ فرمود: زنان امت بر زنان اهل بيتم و مردانشان بر مردان اهل بيتم گريه مي كنند و همه ساله از نو عزاداري


مي نمايند و روز قيامت تو بر زنانشان و من بر مردانشان شفاعت مي كنيم و كليه كساني كه بر حسينم گريه كنند دستانشان را گرفته و به بهشت وارد مي كنم.

اي فاطمه، تمام چشمها روز قيامت گريان است جز چشمي كه در مصيبت حسين عليه السلام گريه كرده كه روز قيامت خندان و نعيم بهشت به او مژده داده خواهد شد.

مرحوم شيخ صدوق (ره) در امالي و ابن قولويه در كامل الزيارات از ابي عمارة منشد از امام صادق عليه السلام نقل كرده: حضرت فرمود: اي ابوعماره در مرثيه حسين عليه السلام برايم شعر بخوان، برايش شعر خواندم حضرت گريه كرد باز هم خواندم، باز هم حضرت گريه كرد ابوعماره مي گويد: بخدا قسم شعر تمام نشده بود كه گريه مي كرد و صداي گريه از داخل خانه حضرت هم بلند شده بود.

فرمود: اي ابوعماره هر كس در مرثيه حسين عليه السلام يك بيت شعر به سرايد و پنجاه نفر را بگرياند بهشت بر او لازم خواهد بود و هر كس شعري بخواند و سي نفر را بگرياند همينطور، و هر كس شعري در مرثيه حسين عليه السلام بخواند و بيست نفر را بگرياند همينطور، هر كس شعري بخواند و ده نفر را بگرياند، هر كس شعري بخواند يك نفر را بگرياند، هر كس شعري بخواند و بگريد، و هر كس شعري بخواند و حالت گريه به خود بگيرد بهشت بر او لازم مي شود.

در كامل از ابي هارون مكفوف نقل است كه: خدمت امام صادق عليه السلام رفتم فرمود: برايم مرثيه بخوان خواندم فرمود: نه اينطور، همانطور كه در كنار قبر حسين عليه السلام مي خواني، پس بهمان صوت برايش اين بيت را خواندم



أمرر علي جدث الحسين

فقل لأعظمه الزكية



حضرت گريه كرد، من ساكت شدم فرمود دوباره بخوان، خواندم سپس فرمود:


ادامه بده: گفتم:



يا مريم قومي و اندبي مولاك

و علي الحسين فاسعدي ببكاك



امام گريه كرد و خانواده ي آن حضرت نيز گريه كردند، وقتي ساكت شدند به من فرمود: اي ابوهارون هر كس در مرثيه حسين عليه السلام شعر بخواند و ده نفر را بگرياند (بعد حضرت يكي يكي تعداد را كم كرد تا رسيد به يك نفر) و يك نفر را بگرياند بهشت بر او لازم مي شود، سپس فرمود: هر كس حسين عليه السلام را ياد كند و گريه كند بهشت بر او لازم خواهد شد.

در كتاب منتخب في جمع المراثي و الخطب، شيخ فخرالدين طريح نجفي از دعبل خزاعي (ره) نقل كرده: در چنين ايامي بر مولايم علي بن موسي الرضا عليه السلام وارد شدم ديدم با حالت حزن و اندوه نشسته و اصحاب آن حضرت نيز در اطراف ايشان محزون نشسته اند وقتي مرا ديدند از من استقبال كرده و فرمودند: مرحبا به تو اي دعبل، مرحبا به كسي كه با دست و زبانش ما را ياري مي كند، بعد براي من در كنار خود جا باز كردند و مرا در كنار خود نشاندند و فرمودند: اي دعبل دوست دارم شعري برايم بخواني، اين روزها روزهاي حزن و اندوه ما اهل بيت و ايام شادي دشمنان ما خصوصا بني اميه است، اي دعبل، هر كس در مصيبت ما گريه كند و ديگري را بگرياند ولو يك نفر، اجر و پاداش او با خدا خواهد بود، اي دعبل هر كس در مصيبت ما از چشمش اشك جاري شود و بخاطر مصائبي كه از دشمنان به ما رسيده گريه كند خداوند او را با ما محشور خواهد كرد. اي دعبل! هر كس در مصيبت جدم حسين عليه السلام گريه كند خداوند متعال گناهان او را مي بخشد، سپس حضرت بلند شد و پرده اي آويزان نمود و آنطرف پرده خانواده ي حضرت نشستند تا براي جدشان حسين عليه السلام گريه كنند، بعد حضرت متوجه من شد و فرمود: اي دعبل براي


حسين عليه السلام مرثيه بخوان تا زنده هستي، يار ما و مداح ما هستي و تا ميتواني در ياري ما كوتاهي نكن، دعبل مي گويد: گريه مرا مهلت نداد اين اشعار را در مرثيه حسين عليه السلام خواندم كه قسمتي از آن را در اينجا مي آوريم.



أفاطم لو خلت الحسين مجدلا

و قدمات عطشانا بشط فرات



اذا للطمت الخد فاطم عنده

و أجريت دمع العين في الوجنات



أفاطم قومي يا ابنة الخير و اندبي

نجوم سموات بأرض فلات



قبور بكوفان و أخري بطيبة

و أخري بفخ نالها صلواتي



قبور ببطن النهر من جنب كربلا

معرسهم فيها بشط فرات



توفوا عطاشا بالعراء فليتني

تو فيت فيهم قبل حين وفاتي



و قبر ببغداد لنفس زكية

تضمنها الرحمن في الغرفات



الي الله أشكو لوعة عند ذكرهم

سقتني بكأس الثكل و القطعات



اذا فخروا يوما أتوا بمحمد

و جبرئيل و القرآن و السورات



و عدو اعليا ذالمنا قبه و العلا

و فاطمة الزهرا خير بنات



و حمزة و العباس ذالدين

و التقي و جعفر الطيار في الحجبات



أولئك مشؤومون هند و حزبها

سمية من نوك و من قذرات



هم منعوا الآ باء عن أخذ حقهم

و هم تركوا الأبناء و هن شتات



سأبكيهم ما حج لله راكب

و ما ناح قمري علي الشجرات



فياعين ابكيهم وجودي بعبرة

فقدان للتسكاب و الهملات



بنات زياد في القصور مصونة

و آل رسول الله منهتكات



و آل زياد في الحصون منيعة

و آل رسول الله في الفلوات



ديار رسول الله أصبحن بلقعا

و آل زياد تسكن الحجرات






و آل رسول الله نحف جسومهم

و آل زياد غلظ القصرات



و آل رسول الله تدمي نحورهم

و آل زياد ربه الحجلات



و آل رسول الله تسبي حريمهم

و آل زياد آمنوا السربات



اذا و تروا مدوا الي و اتريهم

أكفا عن الأوتار منقبضات



سأبكيهم ما ذر في الأرض شارق

و نادي منادي الخير للصلوات



و ما طلعت شمس و حان غروبها

و بالليل أبكيهم و بالغدوات



در منتخب از زيد الحشام نقل است ما گروهي از اهل كوفه نزد امام صادق عليه السلام بوديم وقتي جعفر بن عفان بر حضرت وارد شد، حضرت او را نزديك خود نشاند و فرمود، اي جعفر، گفت: بلي آقاي من، خدا مرا فداي شما بگرداند، فرمود، به من گفته اند: درباره جدم حسين عليه السلام خوب شعر ميگويي، گفتم: بلي فدايت شوم، فرمود: برايم بخوان، خواند. حضرت و اطرافيانش آنقدر گريه كردند كه اشك از صورت و محاسن حضرت جاري شد، بعد فرمود: اي جعفر، بخدا قسم ملائك مقرب اينجا شاهد بودند و گفته هاي تو را درباره ي حسين عليه السلام شنيدند و همينطور كه ما گريه كرديم آنها هم گريه كردند بلكه بيشتر. اي جعفر، خداوند همان موقع بهشت را براي تو واجب كرد و تو را بخشيد.

سپس فرمود: اي جعفر! مي خواهي بيشتر بگويم؟ گفت: بلي مولاي من، فرمود: هر كس درباره ي حسين عليه السلام شعري بگويد و گريه كند و بگرياند خداوند او را مي بخشد و بهشت را بر او واجب مي كند.

و از آن حضرت نقل شده: وقتي روز دهم ماه محرم مي شود ملائك از آسمان نازل مي شوند و همراه هر كدام شيشه اي از بلور سفيد است و در خانه ها و مجالسي كه براي حسين عليه السلام گريه مي كنند، مي چرخند و اشك آنها را در شيشه جمع مي كنند،


روز قيامت كه مي شود و آتش جهنم برافروخته مي گردد از اين اشك بر آتش جهنم مي ريزند آتش جهنم از گريه كنان حسين عليه السلام شصت هزار فرسخ دور مي شود.

در كتاب كامل الزيارة از امام صادق عليه السلام نقل شده فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام به حسين عليه السلام نگاه كرد فرمود: اي اشك هر مؤمن، گفت: پدر، من؟ فرمود: بلي پسرم.

در آن كتاب از ابوعماره منشد نقل است: هر گاه نزد امام صادق عليه السلام از امام حسين عليه السلام ياد مي شد حضرت آن روز تا شب متبسم نبود و مي فرمود: حسين عليه السلام اشك هر مؤمن است.

در آن كتاب ابوبصير از امام صادق عليه السلام نقل كرده فرمود: امام حسين عليه السلام مي فرمود: من كشته اشكها هستم مؤمني مرا ياد نمي كند مگر آنكه گريه كند.

در همان كتاب از هارون بن خارجة نقل شده: امام صادق عليه السلام بوديم از حسين عليه السلام ياد كرديم و بر قاتلش لعنت فرستاديم حضرت گريه كرد ما هم گريه كرديم سپس سر بلند كرد و فرمود: حضرت حسين عليه السلام فرمود: من كشته اشكها هستم هيچ مؤمني مرا ياد نمي كند مگر آنكه گريه مي كند.

در آن كتاب از هارون بن خارجة از امام صادق عليه السلام نقل است كه: امام حسين عليه السلام مي فرمود: من كشته اشكها هستم با اندوه كشته مي شوم هيچ اندوهگيني نزد من نمي آيد مگر آنكه خدايتعالي اندوهش را زايل و او را خوشحال و مسرور به خانواده اش برمي گرداند.

ابن بابويه در اكمال و عيون از عبدالله بن صالح هروي نقل مي كند: دعبل بن علي خزاعي در مرو بر امام رضا عليه السلام وارد شد و گفت: يابن رسول الله، من در مورد شما قصيده اي گفته ام و بر خود عهد كرده ام قبل از شما براي كسي نگويم، حضرت فرمود: بخوان، و خواندم:




مدارس آيات خلت من تلاوة

و منزل و حي مقفر العرصات



وقتي به اين بيت رسيدم:



أري فيئهم في غيرهم متقسما

و أيديهم من فيئهم صفرات



امام رضا عليه السلام فرمود: راست گفتي اي خزاعي وقتي دعبل به اين بيت رسيد:



اذا و تروا مدوا الي و اتريهم

أكفا عن الأوتار منقبضات



امام رضا عليه السلام دستش مي زد و مي گفت: بخدا قسم چنين شد، تا رسيد به اين بيت:



لقد خفت في الدنيا و أيام سعيها

و اني لأرجوا الأمن بعد وفاة



حضرت فرمود خدا تو را در فزع اكبر (قيامت) امنيت دهد، تا رسيد به اين بيت كه:



و قبر ببغداد لنفس زكية

تضمنها الرحمن في العرفات



امام رضا عليه السلام فرمود شايسته است اينجا دو بيت هم به قصيده ات اضافه كني، گفت: بفرمائيد اي پسر پيامبر صلي الله عليه و آله.

حضرت فرمود:



و قبر بطوس يا لها من مصيبة

ألحت علي الاحشاء بالزفرات



الي الحشر حتي يبعث الله قائما

يفرج عنا الهم و الكربات



دعبل گفت: يابن رسول الله عليه السلام اين قبري كه در طوس هست قبر كيست؟ حضرت فرمود: قبر من است، شب و روز نمي گذرد مگر آنكه طوس محل رفت و آمد شيعيان و زائرين، خواهد شد بدانيد هر كس مرا در غربتم در طوس زيارت كند روز قيامت در درجه و مقام من خواهد بود و بخشيده خواهد شد، تا آخر روايت.

در كامل الزيارات از عبدالله بن غالب نقل مي كند: خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و برايش مرثيه امام حسين عليه السلام را خواندم وقتي به اين مطلب رسيدم:




لبلية تسقوا حسينا

بمسقاة الثري غير التراب



زني از پشت پرده ناله مي زد و مي گفت: واي پدرم.

در مقتل شيخ طريح نجفي در مناجات حضرت موسي عليه السلام نقل شده به درگاه خدا مي گفته: پروردگارا براي چه امت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله را بر ساير امتها برتري داده اي؟ جواب آمد: براي ده صفت: عرض كرد: پروردگارا، آن ده صفت چيست تا به بني اسرائيل هم بگويم انجام دهند؟ خداوند فرمود: نماز، زكوة، روزه، حج، جهاد، نماز جمعه، نماز جماعات، قرآن، علم و عاشورا. عرض كرد: خدايا عاشورا چيست؟ فرمود: گريه كردن و گرياندن براي نوه محمد صلي الله عليه و آله و مرثيه و عزاداري در مصيبت فرزند محمد مصطفي. اي موسي صلي الله عليه و آله، هيچ بنده اي از بندگانم نيست كه در دنيا براي فرزند محمد مصطفي صلي الله عليه و آله گريه كند يا بگرياند مگر آنكه بهشت براي او مقدر خواهد شد و در آنجا هميشگي خواهد بود، هر كس در محبت پسر دختر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله طعامي و يا چيز ديگري احسان نمايد از درهم و دينار به هر درهمش هفتاد درهم بركت مي دهم و جزء بهشتيان عفو شده خواهد بود و به امر من گناهانش بخشيده خواهد شد، به عزت و جلالم سوگند: هيچ مردي يا زني نيست كه روز عاشورا اشك از چشمش جاري شود مگر آنكه پاداش يكصد شهيد را برايش منظور مي كنم.

در آن كتاب نقل است: زن بدكاره اي در مدينه بود همسايه اي داشت كه مقيد به برپايي عزاي حسين عليه السلام بود، روزي عده اي در آن خانه جمع بودند و براي حسين عليه السلام شعر مي خواندند و گريه مي كردند و براي آنها طعامي روي اجاق گذاشته بودند آن زن بدكاره آمد مقداري آتش ببرد اما آتش بخاطر غفلت صاحب خانه خاموش شده بود، اين زن با فوت كردن تلاش كرد آتش را روشن كند مقداري طول


كشيد و دستهايش سوخت و از چشمانش بر اثر دود اشك جاري شد.

بالاخره مقداري آتش برداشت و رفت پس از ظهر ساعتي به خواب فرورفت، در خواب ديد قيامت بر پا شده او را با زنجيري بسته و بروي صورت كشان كشان به سوي جهنم بردند و مي گفتند: اي زنا كار، خدا بر تو غضب كرده و به ما امر كرده تو را به قعر جهنم بيندازيم او استغاثه و التماس مي كرد پناه مي خواست پناهش نمي دادند، آن زن مي گويد: بخدا قسم تا لب جهنم مرا بردند در اين هنگام مردي جلو آمد به آنها فرمود: او را رها كنيد، گفتند: يابن رسول الله علت چيست؟ فرمود: او بر عده اي كه براي من عزاداري مي كردند وارد شد كه آتش زير غذاي آنها خاموش بود آن آتش را روشن كرد، گفتند: اين از بزرگواري شماست اي شفاعت كننده و ساقي كوثر، آن زن مي گويد، گفتم: شما كه هستيد كه به خاطر خدا بر من منت گذاشتيد؟ فرمود: من حسين بن علي عليه السلام هستم از خواب بيدار شدم در حاليكه حيران و مبهوت بودم به خانه همسايه كه در آن عزاداري بود رفتم پيش از آنكه متفرق شوند خواب خود را تعريف كردم، آنها تعجب كردند و صداي گريه شان بلند شد و آن زن توبه كرد و از كارهاي قبيح گذشته دست كشيد.

تكميل گفتار:

علامه مجلسي در بحار مي گويد، در يكي از تأليفات علمايمان ديدم كه از سيد علي حسيني حكايت كرده اند مي گفت: با عده اي از مؤمنين نزد قبر مولايمان امام رضا عليه السلام بوديم تا وقتي كه روز عاشورا از ماه محرم شد يكي از علما شروع كرد به خواندن مقتل حسين عليه السلام و روايتي را از امام باقر عليه السلام نقل كرد كه آن حضرت مي فرمايد: هر كس در مصيبت حسين عليه السلام اشك بريزد ولو باندازه بال مگس خداوند گناهان او را مي بخشد ولو باندازه كف دريا باشد، در آن مجلس جاهل مركبي بود در


عين حال ادعاي علم و دانش داشت گفت: اين سخن صحيح نيست و عقل آن را نمي پذيرد، بحث بين ما طول كشيد تا اينكه از مجلس متفرق شديم در حاليكه او در رد اين حديث همچنان پافشاري مي كرد، اين شخص در آن شب خواب ديد، گويا قيامت برپا شده و مردم از زمين صاف و هموار كه هيچ پستي و بلندي مشاهده نمي شود برانگيخته مي شوند ميزان برپا و پل صراط قرار داده شده و نامه اعمال منتشر گشته، آتش جهنم شعله ور و بهشت آراسته گرديده و حرارت هوا شديد است، عطش شديدي به او دست داده و هر چه دنبال آب مي گردد آب پيدا نمي كند به چپ و راست گشت، حوض بس بزرگي را ديد مي گويد: به خود گفتم: اين همان كوثر است و آبي در آن بود كه از برف سردتر و از شربت شيرينتر بود در كنار حوض دو مرد و يك زن ايستاده بودند كه نور جمالشان بر تمام خلايق پرتو افكن بود و با اين حال لباس سياه پوشيده بودند و گريه مي كردند، گفتم: اينان چه كساني هستند؟ گفتند: اين محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و آن ديگر علي مرتضي عليه السلام و آن بانو فاطمه زهرا عليهاالسلام است، گفتم: چرا آنها لباس سياه پوشيده اند و گريان و غمگين هستند؟ گفتند: مگر امروز روز عاشورا و روز كشته شدن حسين عليه السلام نيست آنها به اين جهت محزون هستند، مي گويد، نزد فاطمه زهرا عليهاالسلام رفتم گفتم: اي دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله من تشنه هستم، با گوشه چشم به من نگاه كرد و فرمود: تو همان هستي كه فضيلت گريه بر حسين عليه السلام پاره قلب من و نور چشم من آن شهيدي كه با ظلم و ستم كشته شد را منكر هستي، خدا لعنت كند بر قاتلان حسين عليه السلام و ستمگران و آنها كه آب را از او مضايقه كردند.

آن مرد مي گويد: از خواب بيدار شدم در حاليكه هراسان و ترسان از خدا طلب مغفرت مي كردم و از سخناني كه از من سر زده بود پشيمان بودم، نزد آن عده كه با


آنها بحث كرده بودم آمده و خوابم را به آنها نقل كردم و به سوي خدا توبه كردم.