بازگشت

نقش كودكان و نوجوانان در زنده نگه داشتن عاشورا


در جنگها اگر نيروهاي نظامي با تجهيزات و سلاحهاي زمان در برابر يكديگر قرار گيرند، مردم تلفات جاني و مالي آن را حدي معمولي مي دانند و عواطف آنان جز براي لحظه هاي كوتاه برانگيخته نمي شود. در برابر تلفات جاني اين گونه جنگها تنها عواطف صاحبان عاطفه و بستگان نزديك جان باختگان تحريك مي شود و تأثر و تأسف خويش را بيش از ديگران اظهار مي كنند. اما اگر جنگ به شهرها و مناطق غيرنظامي سرايت كند و زنان و كودكان و نوجوانان و افراد بي طرف طمعه ي آتش جنگ افرزوان شوند، بي ترديد عواطف تمام انسانها را برمي انگيزد و حتي آدمهاي سنگدل، عاملان آن را سرزنش مي كنند. جان سپردن زنان، كودكان و نوجوانان بي پناه و غيرنظاميان بي دفاع، نشانه ي مظلوميت آنان و شقاوت و غيرانساني عمل كردن طرف مقابل است. به عنوان مثال آن گاه كه انسان از «سيما» كشور، به خاك و خون كشيده شدن نوجوانان فلسطين و پاره پاره شدن پيكر زنان و بچه ها در حادثه ي بمباران «قانا» لبنان، يا اسارت و بي پناهي بانوان و كودكان بوسني را مي بيند، دلش بي اختيار مي شكند و بر مظلوميت و غربت آنان اشك مي ريزد.

بنابراين شهادت و اسارت كودكان و نوجوانان در كربلا در


روز عاشوار دل سنگ را مي شكند و ديده ي هر خشك چشمي را تر مي كند. و اين حالت براي زنده نگه داشتن حادثه ي عظيم عاشورا و هدايت گنهكاران ضرورت دارد، زيرا در حديث نبوي آمده است: «همانا حسين (ع) چراغ هدايت و كشتي نجات است».

آري، علاقمندان و پيروان راستين امام حسين عليه السلام او را چراغ هدايت و كشتي نجات مي دانند و دنبال او حركت مي كنند و بر كشتي نجات او سوار مي شوند و خود را از اين اقيانوس تايك و بي كران و تلاطم به ساحل نجات مي رسانند

اما آنان كه سست عقيده، گنهكار و سنگدل هستند چگونه هدايت شوند؟ اين دلهاي فراري را چگونه مهار كنيم؟ آدمهاي نافرمان را نه شب تاريك را احساس مي كنند و نه موج و گرداب خطرناك را، چه كنيم؟

خداوند تبارك و تعالي براي نجات گنهكاران، شهادت و اسارت بانوان و كودكان و نوجوانان را قرار داده است. شايد فلسفه ي «ان الله شاء ان يراهن سبايا» (خدا مي خواهد آنان را نيز كشته و اسير ببيند) همين باشد.

داستان شهادت علي اصغر، قاسم، عبدالله و... و اسارت فاطمه، سكينه، زينب، و... عواطف گنهكاران را نيز برمي انگيزد و هر سنگدلي را متأثر مي سازد و اشك او را جاري مي كند و پرواضح است كه اشك چشم، آلودگيهاي دل را شستشو مي دهد و هرگاه اين كار پياپي انجام گيرد، سرانجام چشم دل او باز مي شود و چراغ پرفروغ هدايت و كشتي نجات را مي بيند و به آن سو حركت مي كند و از فقر و فلاكت روز قيامت رهايي مي يابد.



مرا در منزل جانان چه امن و عيش چون هر دم

جرس فرياد مي دارد كه بر بنديد محملها






حضوري گر همي خواهي از او غايت مشو حافظ

متي ما تلق من تهوي دع الدنيا و اهملها