بازگشت

بيان فلسفه و اهداف حكومت اسلامي


«خداوندا تو خود مي داني عملكرد ما نه براي آن است كه به رياست و سلطنت دست يابيم يا از روي دشمني و كينه توزي سخن بگوييم ليكن پيكار ما براي اين است كه پرچم آئين تو را برافراشته و بلاد بندگان تو را آباد سازيم و به ستمديدگان از بندگان تو امنيت بخشيم و احكام و سنن و فرائض تو را پياده كنيم». اين سخنان در مني ايراد شده و در خلال همان سخنراني قبلي طرح گرديده است. حسين (ع) بحث از پيكار و تشكيل حكومت و اهداف آن مي كند. اين سخنان شبيه سخنان پدر معصومش علي (ع) است كه در اوان خلافتش بيان فرموده بود. [1] عبارات كاملاً شبيه است چرا كه نباشد؟ كه همه از نور واحدند و هدف آنها واحد. همه دنبال حكومت حق هستند و لو به آن نرسند امام حسين (ع) در جمله اي اشاره مي كند كه حكومت حق ما است و در نهايت به ما خواهد رسيد و سپس اشاره به حكومت نهائي حضرت مهدي (عج) مي نمايد. [2] .

در جائي ديگر در فرصتي مناسب در مجلس معاويه تلويحاً حكومت را حق خود و پدرش مي داند و مي فرمايد: «من فرزند مردي آسماني و داراي قدرت مي باشم، من فرزند كسي هستم كه مردم جهان در شرافت خانوادگي و ارزشهاي والاي انساني سوابق درخشان اجتماعي، همتاي او نمي باشند، من فرزند كسي هستم كه خشنودي او خشنودي خدا و خشم او خشم پروردگار است». سپس رو به معاويه كرد و فرمود: «اي معاويه، آيا تو را پدري چون پدرم و سابقه اي چون سابقه ام مي باشد. اگر بگوئي نه شكست خوردي و اگر بگوئي آري دروغ گفتي.» [3] .


پاورقي

[1] نهج البلاغه، خ‏131.

[2] بحارالانوار، ج‏44، ص‏207، ح‏4.

[3] احقاق الحق، ج‏11، ص‏595.