بازگشت

اسلم و آغاز نبرد


[در شب حادثه] قلم اسلم از نوشتن باز ايستاد و شمشيرش بيدار ماند و همه چشمها جز چشم ياران حسين عليه السلام كه در پرتو نور ماه زيبا جلوه مي كرد و گويي سياهي شب بر آنها سرمه كشيده بود، در خواب بود آنان آيات قرآن را با اشك و فروتني تلاوت مي كردند، و با استغفار به درگاه پروردگارشان در انتظار لحظه هاي ديدار با معشوق ازلي خويش بسر مي بردند.

سي و دو سوار و چهل پياده [1] ، و به روايتي هشتاد و دو پياده [2] با حسين عليه السلام بودند سيد بن طاووس گويد: از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه ياران امام حسين عليه السلام چهل و پنج پياده و يكصد نفر سوار بود. [3] .


ولي سپاهيان عمر بن سعد - كه لعنت خدا بر او باد - بيش از بيست و دو هزار نفر بودند [4] ، و گفته اند: سي هزار نفر بودند. [5] .

حسين عليه السلام در روز جمعه دهم محرم پس از نماز ظهر يارانش براي نبرد آماده كرد، زهير بن قين را با بيست نفر در سمت راست، و حبيب بن مظاهر را بيست نفر در سمت چپ جبهه ي خويش قرار داد و پرچم جنگ را به دست برادرش عباس سپرد و خود با ساير يارانش در جبهه ي مياني مستقر شد [6] ، و خيمه ها را پشت سرشان قرار دادند. حسين عليه السلام دستور داد خار و خاشاك جمع آوري كنند و در خندق حفر شده در اطراف خيمه ها بريزند و آتش بزنند، تا مبادا دشمن از پشت به آنها يورش برند. [7] .

آنگاه و امام عليه السلام با بيانات مختلف و شيوه هاي متعدد با سپاهيان ابن سعد سخن گفت، و هنگامي كه زبان به تحريك عواطف و احساسات گشود، عمر بن سعد جلو آمد و تيري به سوي حسين و يارانش وافكند و [خطاب و به لشكريانش] گفت: نزد امير [عبيدالله بن زياد] گواهي دهيد كه نخستين تير را من به سوي حسين پرتاب كردم و پس از تيراندازي او تيرهاي دشمن بر سر سپاه حسين عليه السلام باريدن گرفت، در آن هنگام حسين عليه السلام به و يارانش فرمود: براي مرگي كه گريزي از آن نيست بپاخيزيد، خدا شما را رحمت كند، اين تيرها پيكهاي دشمن به سوي شماست. [8] .

ياران حسين عليه السلام كه تعدادشان اندك ولي در استواري ايمان بسان كوه


پا بر جا بودند يورش خود را به سمت دشمن و آغاز كردند، و أسلم را مي بيني كه همراه ديگر ياران امام عليه السلام مانند شيران گرسنه به سپاه سرگشته ي ابن زياد يورش مي برد و از مولايش دفاع مي كند.


پاورقي

[1] بحار، ج 4، اخبار الدول للقرماني، ص 108.

[2] بحار، ج 45، ص 4.

[3] الله وف، ص 43.

[4] کشف الغمة، ج 2، ص 47.

[5] بحار، ج 45، ص 4، و ص 44، ص 298 به نقل از امالي شيخ طوسي، ص 374.

[6] رک: ارشاد شيخ مفيد، ص 7233 و شرح شافيه ابي فراس تحت عنوان «مقتل الامام الحسين عليه السلام ص 5 (نسخه خطي).

[7] رک: الکامل في التاريخ، ج 9، ص 59، و اعلام الوري، ص 237.

[8] رک: الله وف، ص 43.