بازگشت

دفاع اسلم از مولاي خود در يك درگيري كوتاه


به رغم خيرخواهيهايي كه به عمل آمد، كاروان حسين عليه السلام كه را ترك مي كند، عزم و اراده در دلهاي انقلابي ياران امام عليه السلام شعله ور است و با ديدگاني كه سيل اشك آنها را خسته كرده، بر گرد كعبه طواف كرده و سعي ميان صفا و مروه مي پردازند تا حجشان را بدل به عمره نموده و هنگامي كه پيكرهايشان در سرزمين كربلا به خون پاك گلويشان آغشته مي شود، آن را كامل كنند. [1] .

پس از خروج امام حسين عليه السلام از مكه فرستادگان عمروعاص از جمله يحيي بن سعيد به ايشان اعتراض كردند و گفتند: بازگرد، مي خواهي كجا بروي؟ امام عليه السلام اعتنايي به گفته آنان نكرد و به راه خود ادامه داد، اين بود كه دو گروه به مقابله با يكديگر برخاستند و با تازيانه به زد و خورد پرداختند. [2] .

و اسلم را مي بيني كه در جريان اين زد و خورد خويشتن را سپر ديگران قرار داده تا ايشان را ايمن نگهدارد، و تازيانه تكبيرهاي امام عليه السلام و يارانش جان دشمن را در آتش خود مي سوزاند.

در آن هنگام بود كه عمر و عاص ترسيد كار به دشواري بيانجامد، لذا به سردسته ي نيروهايش پيغام فرستاد تا عقب نشيند.

اسلم را مي بيني كه شروع به جمع آوري اوراق پراكنده شده دفترش


كرده و با شوق و شعف و در ادامه حركت بر زخمهايش مرهم مي نهد.


پاورقي

[1] گفته‏اند: حسين عليه السلام طواف خانه کعبه و سعي بين صفا و مروه را بجا آورد و از احرام خارج شد و آن را عمره‏ي خويش قرار داد، زيرا بيم آن را داشت که در مکه دستگير و نزد يزيد برده شود و نتواند اعمال حج را به پايان برساند. ر.ک: تاريخ الامم و الملوک، ج 4، ص 289، و ارشاد شيخ مفيد، ص 218، و روضة الواعظين، ص 177، و اعلام الوري، ص 227.

[2] تاريخ الأمم و الملوک، ج 4، ص 289، ور.ک به الکامل في التاريخ، ج 4، ص 39، و مقتل الحسين خوارزمي، ج 1، ص 220، و مثير الأحزان ابن نما، ص 39، و ارشاد شيخ مفيد، ص 219، و نيز ر.ک به الأخبار الطوال، ص 244.