بازگشت

فرهنگ عاشورا در ارزشها


وجود مقدس سيدالشهدا از ابتداي نهضت در هر گامي كه برمي داشت، تنها يك حركت مقطعي برحسب مقتضاي آن انقلاب اجرا نمي كرد، بلكه سعي داشت هر قدم و حركتي در اين انقلاب بنيانگذار يك اصل ارزشي باشد. اولين مسئله اي كه در آغاز قيام سيدالشهدا مطرح شد، نپذيرفتن يك ارزش ارتجاعي و مبارزه با چيزي بود كه در اسلام به عنوان «ضد ارزش» محسوب مي شد. پيغمبر اكرم (ص) از روز اول پيدايش اسلام با اين خوي جاهلي كه تفاخر به پدران بود مبارزه فرمود: در جامعه جاهلي انتساب به يك نسب و جريان فاميلي ارزش محسوب مي شد كه اين مطلب از يك جريان ضد انساني و به عبارت ديگر «تبعيض نژادي» سرچشمه گرفته بود. در اسلام اين ارزش به كلي از بين رفت.

معاويه احياگر ارزش جاهلي بود و كار به جايي رساند كه ضد ارزش به حساب ارزش گذاشته شد، زيرا تنها ارزشي كه ولايتعهدي يزيد به آن تكيه داشت، وابستگي نسبي او بود. هنگامي كه به معاويه نسبت به اين حركت نابهنجار اعتراض و به او گفته شد: اين حكومت امپراتوري كسري و قيصر نيست كه پسران از پدران ارث ببرند، با كمال وقاحت پاسخ داد: پدران مردند و پسران ماندند و پسر من در نزد من محبوب تر از پسر ديگران است.

امام حسين (ع) در مقام مبارزه با اين ارزش مرتجعانه ضمن بيان فلسفه قيام والاي خود و علت آن فرمود:

«بايد فاتحه اسلام را خواند، اگر امت اسلام به زمامداري همچون يزيد مبتلا شود». نكته قابل توجه در كلام امام (ع) اين است كه مطلب را به صورت يك جريان فرهنگي و ارزش بنيانگذاري مي كند كه در رهبري امت اسلام ويژگيهاي يزيد ضد ارزش به حساب مي آيد. نمي فرمايد: «اذ قد بليت الامة برعاية يزيد» - امت به زمامداري يزيد مبتلا شود.

بلكه مي فرمايد: «اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد» امت به زمامداري مثل يزيد مبتلا شود. يعني براي هميشه در امت اسلام اين مطلب بايد به صورت يك اصل فرهنگي و اصل ارزشي باقي باشد كه هيچ زمامداري نبايد ويژگيهاي يزيد را داشته باشد.

بنابراين در حقيقت براي هميشه در جريان زندگاني سياسي امت اسلام در تعيين و يا انتخاب زمامدار نسب و وابستگي فاميلي نه تنها ارزش نيست، بلكه اگر تنها بر آن تكيه شود ضد ارزش هم به حساب مي آيد.