بازگشت

خون جوشان و ظهور خروشان


چـنـان كـه اشـاره شـد، شـهـادت امام حسين و قيام حضرت مهدي، ارتباطي ماهوي دارند؛ همان گونه كه چنين ارتباطي ميان بعثت رسول خدا و عاشورا برقرار است و پيامبر خدا فرمود:

حُسَيْنٌ مِنّي وَ اَنَا مِنْ حُسَيْنٍ [1] .

حسين از من است و من از حسينم.

يـكـي از مـعـانـي جـمـله بـالا ايـن اسـت كـه امـام حـسـيـن فـرزنـد رسول خدا و تربيت يافته مكتب اوست، چنان كه دوام و بقاي اسلام و مكتب و نام پيامبر(ص) با قيام و خون سيدالشهدا تضمين شد، همان طور كه حضرت امام خميني بود:

سـيـدالشـهـدا سـلام الله عـليـه، مـذهـب را بـيـمـه كـرد، بـا عمل خودش اسلام را بيمه كرد. [2] .

حضرت مهدي (عج) نيز از دودمان سيدالشهدا و وارث امامت و علم آن حضرت وانتقام گيرنده خون پاك و به ناحق ريخته اوست و اينك توضيح مطلب؛

1 ـ امـام حـسـين (ع) با قيام شجاعانه و مدبّرانه خود، خط صحيح حكومت و جامعه اسلامي را تـرسـيـم كـرد و بـر حكومت هاي غير مشروع خط بطلان كشيد و به همگان آموخت كه صراط مستقيم الهي و جامعه ايده آل اسلامي و مدينه فاضله نبوي تنها در سايه حكومت امام معصوم ـ كـه از جـانـب خـدا به امامت منصوب شده ـ امكان پذير است و مسلمانان راستين نبايد تن به حكومت ديگران بدهند. امام پس از طرح اصلاح ساختار حكومت اسلامي، در اوّلين اقدام عملي، از سـوي مـزدوران بـنـي امـيه محاصره و در جنگي كاملاً نابرابر همراه ياران فداكار خود به شهادت رسيد. ظاهر قضيه اين است كه اگر نگويم امام در برابر يزيد شكست خورد، دست كم به پيروزي نيز نرسيد.

در پـاسـخ چـنـيـن تـوهـّمـي بـايد گفت: حضرت سيدالشهدا چنين فرجامي را به عنوان يك فـرض ـ اگـر نـگـويـيـم امـري قـطـعـي ـ مـدّ نـظـر داشـت و بـا احـتمال چنين پيش فرضي باز هم قيام را شروع كرد و تا انتها نيز ادامه داد. نتيجه اي كه بـر چـنـيـن پـيش فرضي استوار است اين است كه امام طرح حكومت واقعي اسلام را با قطع بـه درسـتـي آن، در بـهـترين زمان و با خون خود و يارانش اعلام كرد و يقين داشت كه اين درخـت، روزي بـه بـار خواهد نشست و ميوه خواهد داد گرچه مدّت آن طولاني شود و اگر هم هـيـچ كـس نـخـواهد يا نتواند كه چنين طرحي را پي بگيرد، يقيناً حجة بن الحسن (ع)، آن را عـمـلي خـواهـد سـاخـت. نـكـتـه جـالبـي را مـرحـوم مـجـلسـي از كـتـاب مـنـاقـب نـقـل مـي كـنـد كـه گـويـاي هـمـيـن مـطـلب است؛ امام سجّاد(ع) طي روايتي از امام حسين (ع) نقل مي كند كه فرمود:

يـا وَلَدي يـا عَلِيُّ، وَاللّهِ لا يَسْكُنُ دَمي حَتّي يَبْعَثَ اللّهُ الْمَهْدِيَّ فَيَقْتُلُ عَلي دَمي مِنَ الْمُنافِقينَ الْكَفَرَةِ الْفَسَقَةِ سَبْعينَ اَلْفاً [3] .

پـسـرم عـلي! بـه خـدا سـوگـنـد! خـون مـن از جـوشـش نمي افتد تا خداوند مهدي (عج) را برانگيزد و او به انتقام خون من، هفتاد هزار از منافقين كافر و تبهكار را بكشد.

2 ـ شـيـعـيـان پـس از رخـداد كـربـلا بـه پـيـروي از اهـل بـيـت (ع) همواره دم از خونخواهي و انتقام زدند و داستان كربلا را بسان بمبي ساعتي فـراروي حـكـومـت هـاي سـتـمـگـر قـرار دادنـد كـه هـر لحـظـه احـتـمـال داشـت مـنفجر شود و بنياد آنها را بر باد دهد و اين پديده به مرور زمان در قالب عـزاداري، مـرثـيـه سرايي، زيارت و... نهادينه شد و سوگواري و گريه بر شهيدان كـربـلا در مـيان شيعيان، جايگاهي ويژه يافت و چون امامان هشتگانه ـ از امام سجاد تا امام عـسـكـري ـ نـيز فرصت تحقق نهايي آرمان ابي عبدالله را نيافتند، در نتيجه بغض شيعه بـه خـاطـر دسـت نـيافتن به آرمان حسين، همچنان متراكم ماند و انتظار فرج با انتقام خون شهيدان گره خورد و...

3 ـ حـجـة بـن الحـسـن (ع) بـا پـشـتـوانه عظيم و خونين كربلا و در لابه لاي سوز و اشك داغـداران عـاشـورا و مـيـليـون هـا قـلب عـاشـقـي كـه فـرج آل محمد را مرهم زخم كهن خويش مي دانند، ظهور خواهد كرد و ظهوري با چنين پيشينه و زمينه اي خيلي سريع به بار خواهد نشست و اهداف مقدسش سريع تحقق خواهد يافت و در آن زمان گـويا فاصله ميان به خون نشستن خورشيد در عصر عاشورا و طلوع آن در صبح ظهور از بين رفته و مهدي آل محمّد قاتلان كربلا را در شام شوم پيروزي شان به دار كشيده است؛ امام صادق (ع) فرمود:

هـنـگـامي كه حسين (ع) كشته شد، خاندان ما در مدينه از سروش غيبي شنيدند كه مي گفت: بلا بر اين امّت نازل شد؛ ديگر روز خوش نمي بينند تا قائم شما ظهور كند، سينه هاي داغدارتان را شفا دهد و دشمنانتان را بكشد و انتقام سختي از آنان بگيرد. [4] .

1 / 3 ـ انتقام از ساير ستمگران: دايره خونخواهي حضرت مهدي (عج) به شهداي كربلا مـحـدود نـمـي شـود بـلكـه شـعـله هـاي خـشـم انـتـقـام الهـي، دامـن سـايـر سـتـمـگـران بـه آل محمد را نيز خواهد سوخت چنانكه امام باقر(ع) فرمود:

وقتي قائم ما ظهور كند از دشمن حضرت فاطمه (س) انتقام مي گيرد. [5] .

امام صادق (ع) نيز فرمود:

اِذا قامَ قائِمُنَا انْتَقَمَ اللّهُ لِرَسُولِهِ وَ لَنا اَجْمَعينَ [6] .

هـمـچـنـيـن نـقل شده؛ وقتي دعبل خزاعي ـ شاعر انقلابي شيعه ـ قصيده معروف به «مدارس آيـات» را بـراي امـام رضـا(ع) سـرود و مـظـلومـيـت هـاي اهـل بـيـت را بـرشـمـرد، آن حـضـرت دوبـيـت بـرقـصـيـده دعبل افزود كه مضمون آن چنين است؛



قبري نيز در طوس بر پا مي شود

كه تا قيامت دل را مي سوزاند



تا اينكه خدا قائم را برانگيزد

و غم و اندوه ما را برطرف سازد [7] .



2 / 3 ـ نيروهاي غيبي: امام صادق (ع) مي فرمايد:

گـويـا قـائم (ع) را مـي بـيـنـم كـه در پـشـت شـهـر نـجـف، پـرچـم رسول خدا(ص) را برافراشته و 13013 فرشته فرود آمده اند كه جملگي منتظر ظهور آن حضرت بوده اند؛ برخي از آنان همراه نوح در كشتي بوده اند، برخي همراه ابراهيم در دل آتـش رفـتـه انـد، چـهـار هزار فرشته نشاندار و 313 فرشته كه در جنگ بدر حضور يـافـتـنـد، همچنين چهار هزار فرشته كه يك بار به ياري ابا عبداللّه (ع) شتافتند ولي اجازه نيافتند و به آسمان بازگشتند، بار ديگر فرود آمدند ولي آن حضرت به شهادت رسيده بود، آنان غمگين و ژوليده كنار قبرش ماندند و تا رستاخيز بر او مي گريند (همه اين فرشتگان به حضرت مهدي (عج) مدد مي رسانند). [8] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 45، ص 314.

[2] صحيفه نور، ج 10، ص 216.

[3] بحارالانوار، ج 45، ص 299.

[4] بحارالانوار، ج 45، ص 172.

[5] همان، ج 52، ص 314.

[6] همان، ص 316.

[7] الغدير، علاّمه اميني، ج 2، ص 510، مرکز الغدير، 1416 ق.

[8] کمال الدين، شيخ صدوق، ص 672، دفتر انتشارات اسلامي، 1363.