بازگشت

ترويج اسلام


حكومت فاسد اموي در هزار ماه سلطنت خود، تابع اسلام انحرافي و تحريف شده و مروج آن بود و مي توان گفت يك حكومت لائيك و حتي ضد دين بود، چنان كه معاويه پس از صلح با امـام حـسـن (ع) و مـسلّط شدن بر مملكت اسلامي در يك سخنراني عمومي كه در كوفه ايراد كرد، ابراز داشت؛ «هان اي اهل كوفه! مي پنداريد كه من به خاطر نماز و زكات و حج با شـمـا جـنـگـيدم؟ با اينكه مي دانسته ام شما اين همه را به جاي مي آوريد! من فقط با شما بـه جـنـگ برخاستم كه بر شما حكمراني كنم و زمام امر شما را به دست گيرم و اينك خدا مـرا بـه ايـن خـواسته نائل آورده هر چند شما خوش نداريد!... مصلحت مردم فقط در سه كار اسـت؛ اداي مـاليـات هـا در سـر وقـت، روانه كردن سرباز در سر وقت و جنگيدن با دشمن. [1] .

بـسـيـار روشن است كه هر مسلماني ـ چه رسد به امام حسين (ع) كه امام و پيشواي مسلمانان اسـت ـ وظـيـفـه خود مي داند كه در موقع مناسب با چنين انديشه طاغوتي مقابله كند و اسلام نـاب مـحـمدي (ص) را به جامعه اسلامي و جهانيان معرفي نمايد. اين كار انقلابي و جهاد فـرهـنـگـي در انـقـلاب اسـلامـي نـيـز مـوج مـي زنـد و امـام و امـت اسـلامـي بـه پـيـروي از سـيـدالشـهـدا(ع) بـه تـرويـج اسـلام نـاب پـرداخـتـنـد. امـام راحل ضمن مقايسه ميان حكومت اموي و رژيم پهلوي فرمود:

حـضـرت سـيـدالشـهدا سلام الله عليه ديدند كه معاويه و پسرش ـ خداوند لعنتشان كند ـ ايـنـهـا دارند مكتب را از بين مي برند، دارند وارونه اسلام را جلوه مي دهند، اسلامي كه آمده اسـت. بـراي ايـنـكـه انـسـان درست كند، نيامده است قدرت براي خودش درست كند، آمده است انـسـان درسـت كـنـد، ايـنـهـا ايـن پـدر و پـسـر [مـعـاويـه و يـزيـد] مثل اين پدر و پسر [رضاخان و محمدرضا پهلوي] اسلام را وارونه داشتند نشان مي دادند، شـرب خـمـر مـي كـردنـد امام جماعت هم بودند! مجالسشان مجالس لهو و لعب بود، همه چيز [فاسد] در آنها بود، دنبالش هم جماعت بود، امام جماعت هم مي شدند، امام جماعت قمارباز!... بـه اسـم رسـول الله بـر ضـد رسـول الله قيام كرده بودند، فريادشان لا اله الاّ اللّه بـود و بـر ضـد الوهيت قيام كرده بودند، اعمالشان، رفتارشان، رفتار شيطاني، لكن فريادشان فرياد خليفه رسول الله. [2] .

نـگـرش امام به مسائل روز، نهضت و انقلاب و برپايي جمهوري اسلامي و دفاع از اركان آن، دقيقاً برگرفته از سنت پيامبر و روش امامان معصوم به ويژه سيدالشهدا(ع) بود و اعـتـقـاد داشـت اگر ما همه چيزمان را فدا كنيم و در زمانه غربت اسلام، ازدين خدا حمايت كنيم وآن را ترويج نماييم، بسيار ارزشمند است؛

مـا در عـيـن حـالي كه جوان هاي بسيار لايق خودمان را، مردان كاردان خودمان را از دست داديم لكـن آن چـيـزي كـه بـه دسـت آورديـم، ارزشـش بـيـش از ايـن مـعـانـي اسـت، آنـي است كه سـيـدالشـهـدا سـلام اللّه عـليـه، زن و فـرزنـد خـودش را فـداي او كـرده، آنـي اسـت كه رسول اللّه (ص) زندگاني خودش را در راه او صرف كرد و ائمه معصومين ما در راه او آن همه رنج ديدند. [3] .


پاورقي

[1] صلح امام حسن، شيخ راضي آل ياسين، ترجمه سيد علي خامنه اي، ص 387.

[2] صحيفه نور، ج 7، ص 230.

[3] همان، ج 18، ص 148.