بازگشت

تزلزل دولت اموي


پس از فاجعه عاشورا و انعكاس اخبار آن در مراكز مهمّ اسلامي، مـردم از حـكـومـت بـني اميّه رو گردان شدند؛ در شام و دمشق، مركز حكومت اموي ها، كه حدود نيم قرن زير بمباران تبليغاتي معاويه، بود با آن كه مردم ديدگاهي دگرگون نسبت بـه خـانـدان پـيـامـبـر(ص) داشـتـنـد و حـتـّي بـراي ورود اسـراي اهـل بـيـت (ع) و سـرهاي شهدا به دمشق، شهر را آذين بندي كرده بودند و اين پيروزي را به همديگر تبريك مي گفتند، امّا پس از توقف چند روزه خاندان پيامبر و اسراي كربلا در دمـشـق، بـه ويـژه پـس از نطق افشاگرانه امام سجّاد(ع) و حوادثي كه در آن جا پيش آمد، وضع به حدّي دگرگون شد كه حتي يزيد، خود را از جناياتي كه نسبت به امام حسين و اهل بيت پيامبر(ص) كرده بود، تبرئه مي كرد و آن را به گردن ديگران مي انداخت و همين تحوّل سبب شد كه هر چه زودتر خاندان پيامبر(ص) را به مدينه برگرداند.

بـرتـري شـيـوه عـقيدتي سياسي سيدالشهدا بر شيوه نظامي يزيد بر سران بني اميّه پـوشـيـده نـمـانـد؛ ديـري نگذشت كه همه فهميدند پيروزي با سيدالشهدا بوده، نه با يـزيـد. آثـار و نـتـايـج جـهاد مرامي - سياسي امام (ع) با شهادت خود و يارانش، كه به غلط، آن را شكست نظامي پنداشته بودند، نتيجه ديگري داد؛ معلوم شد با كشتن بني هاشم، نتوانسته اند بر آن ها غلبه كنند و پيروزي حقيقي را نصيب خويش گردانند.