بازگشت

تفاوت درس و عبرت


در تـفـاوت مـيـان درس و عـبـرت مـي تـوان گـفـت: گاهي از يك شخص و حادثه به عنوان «الگـوي مـثـبـت» يـاد مـي شـود و ديـگـران بـا تأسّي به آن و «درس» گرفتن از آن دسـتـمـايـه هاي مثبت، راه عملي خويش را درمي يابند. گاهي نيز از يك حادثه به صورت «نـمـونـه مـنفي»، مي توان ياد كرد؛ حادثه اي تلخ و ناراحت كننده و تأسف بار كه با «عبرت» گرفتن از آن، مي توان و بايد جلوي تكرار آن را گرفت.

در قـرآن كـريـم، نـمونه هايي از هر دو نوع آمده است؛ گاه داستان هايي از فداكاري ها، ايثارها، مجاهدت ها، صبر و مقاومت ها، ايمان و اخلاص و خداترسي اشخاص و اقوامي ياد مي شـود كـه هـمـه اُسـوه ديـگـرانـند و با يادكرد اين جلوه هاي مثبت، مي خواهد براي تداوم يا تـكـرار آن فـضـيـلت ها در ديگران انگيزه بيافريند. به ديگر تعبير، مردم از آن ها درس بـگـيـرنـد. گاه نيز از حادثه اي شوم، گروهي شقاوتمند، ناسپاسي هاي اقوام پيشين، هـلاكـت امـّت هاي كافر و معصيت كار، لجاجت و دين ستيزي طاغوت ها و... ياد مي شود كه در همه اينها «عبرت» براي «اولي الابصار» و پند براي هوشياران است.

از الگـوهاي مثبت بايد درس گرفت و نمونه آن را در جامعه كنوني پياده كرد و از حوادث نـاگـوار بـايـد «عـبـرت» گـرفت و مانع تكرار و بروز دوباره آن در وضعيت فردي و اجتماعي شد.