بازگشت

عمل به تكليف


مـكـتـبـي بـودن يـك مـسـلمـان را از اينجا مي توان شناخت كه در همه ابعادزندگي و كارهاي فـردي و اجـتـمـاعـي، نـسـبـت بـه آن چـه «وظـيـفـه ديـنـي» اسـت، مـتـعـبـّد و عـامـل بـاشد. تكليف در شرايط مختلف فرق مي كند. ممكن است مطابق خواسته قلبي انسان بـاشـد يـا مـخـالف، مـورد پـسـند مردم باشد يا نه. مسلمان چون در برابر خداوند تعهّد سـپـرده اسـت، عـمـلكـرد او نـيـز بـايـد طـبـق خـواسـتـه او بـاشـد و هـيـچ چـيـز را فـداي «عمل به تكليف» نكند. در اين صورت، هر چند به ظاهر شكست هم بخورد، پيروز است؛ چون در انجام وظيفه كوتاهي نكرده است.

در تـاريـخ مـعـاصـر نـيـز، بـنـيـانـگـذار انـقـلاب اسـلامـي، امـام خميني (قدس سره) قيام ضـدّ طـاغـوتـي خـود را بـر اسـاس تـكـليـف الهـي آغـاز كـرد و در هـمـه مـراحـل، جـز به آنچه وظيفه بود، نينديشيد. چه فرياد و چه سكوت، چه زندان و تبعيد و چـه درس و تـاليـف، چـه جـنـگ و چـه پـذيـرش ‍ قـطـعـنـامـه صـلح، هـمه و همه بر اساس «عمل به تكليف»بود و از اين جهت در هيچ مرحله اي، سست و مأيوس نشد و از هدف خويش دست نكشيد ويك لحظه هم از آنچه پيش آمد، پشيمان نگشت.

پـيـام عـاشورا براي همه مردم، به ويژه آنان كه موقعيت ويژه دارند و براي ديگران خط دهـنـده و الگو هستند، «شناخت تكليف» و «عمل به تكليف» است. اگر همه پيروان حق در زمـان سـيـدالشـهـدا(ع) وظـيـفـه خـويـش را مـي دانـسـتـنـد و مـثـل شـهـداي كـربـلا بـا جـانـبـازي و حـمـايـت از امـام خـويـش بـه وظـيـفـه عـمـل مـي كـردنـد، مـسـيـر تاريخ به گونه اي ديگر ترسيم مي شد و سرنوشت اسلام و مسلمانان به نحو ديگري بود.

امـروز نـيز بايد شكل هاي مختلف تكليف را شناخت و نسبت به انجام آن متعبّد بود وپيروزي را در انجام وظيفه دانست. امام امّت بارها مي فرمود:

همه ما مأمور به اداي تكليف و وظيفه ايم، نه مأمور نتيجه.» [1] .

اين همان درسِ آموختهِ از عاشوراست.


پاورقي

[1] کلمات قصار (مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني)، ص 50.