بازگشت

پيام ها و درس هاي عاشورا


«پـيـام»، امـر و دسـتـوري اسـت كـه بـه مـخـاطـبـانـي داده مـي شـود تـاطـبـق آن عـمـل كـنـنـد و «درس»، آموزش و آموختن است. همچنين به آنچه آموزگار به شاگردش مي آمـوزد، يـا هـر بـخـش از كتاب و نوشته اي ديگر كه در هر جلسه به فرد دانش پژوه مي آموزند، درس مي گويند.

پـيـام، گـاهـي صـريـح و آشـكـار اسـت، و گـاهـي يـك عـمـل بـراي ديـگـران داراي پـيـام اسـت و آنـان را بـه كـاري و خصلتي «دعوت» مي كند. بـنـابـرايـن، هـم فـرد و هـم جـمـع مـي تـوانـنـد پـيـام بـدهـنـد، هـم يـك حـادثـه و عـمـل مـي تـوانـد بـراي ديـگـران پـيـام داشـتـه بـاشـد. هـمـچـنـان كـه در يـكـي از مـراحـل «نـهـي از مـنـكـر»، بـا بي اعتنايي، قطع رابطه، چهره عبوس و اخم كردن، به شـخـصـي كـه خـلافـي مـي كـنـد دسـتـور مـي دهـيـم كـه «نـكـن». ايـن ديـگـر زبـانـِ حال است نه قال، و پيامِ يك عمل است نه سخن.

گذشته از اين، گاهي حادثه آفرينان، آشكارا چيزي نگفته و پيامي نداده اند، ليكن اين مـايـيم كه از آن برداشت «پيام» مي كنيم.اينجا كار ما «درس» گرفتن و به تعبيري، «پـيـام گـيـري» اسـت. گـاهي هم پيام يك حادثه، صرفاً توجه دادن و هشدار نسبت به چيزي است.

بـا ايـن حـسـاب، وقتي سخن از «پيام هاي عاشورا» است، تنها به اين معني نيست كه امام حـسـيـن (ع) و شـهـداي كـربـلا، به صورت رسمي و مشخص به مردم آن زمان يا زمان هاي آينده چه دستوري داده اند، بلكه شامل درس هايي هم كه ما از عاشورا مي گيريم مي شود. مـثـلا ايـن سـخن امام حسين (ع) كه فرموده است: «اگر دين نداريد، آزاده باشيد» يك پيام صـريـح و روشن است. نيز اگر ما از حادثه عاشورا اين درس را مي گيريم كه «هر چند با نيروي كم و امكاناتِ اندك، بايد در مقابل ظلم تسليم نشد و مبارزه كرد»، اين هم نوعي پـيـام عاشورايي است. هر چند در سخن سيدالشهداء(ع)، چنين مضموني بيان نشده باشد، ولي چـون آن حـضـرت بـراي مـا «اسوه» است و عملش برايمان «حجت»، و مي بينيم كه خـود او و يـارانش با نفرات اندك در مقابل انبوه دشمن تا آخرين نفس مبارزه و مقاومت كردند، پـس مي توان گفت كه «ايستادن در مقابل ظالم»، پيام عاشورا است، هر چند ما اين را به صورت درسي از عاشورا گرفته ايم. [1] .


پاورقي

[1] مـطـالب ايـن درس و درس آيـنـده از کـتـاب «پـيـام هـاي عـاشورا»، جواد محدثي، تلخيص شده است.