بازگشت

الگوي صبر و مقاومت


گـرچـه افـراد زيـادي در بـه دوش كـشيدن رسالت فرهنگي و پيام رساني خون شهيدان كربلا سهيم بوده اند، اما كسي كه در ميان آنان از همه بيشتر درخشيد و بيشترين مصيبت را تـحـمـل كـرد، حـضـرت زيـنـب كـبـري (س) بود. به حق مي توان آن بانوي بزرگ را «اُمّ المصائب» ناميد.

آن حـضـرت جـدا از سـخـتـي هـايـي كـه در فـراق جـد و پـدر و مـادر و بـرادر خـود مـتـحـمـّل شـد، تنها در قضيه عاشورا، به خون غلتيدن بيش از بيست نفر از نزديك ترين افـراد خانواده خود را به چشم ديد. از اين رو، او مادر سه شهيد، خواهر شهيد، عمه شهيد و خاله شهيد هم هست.

از سـوي ديـگـر دشواري سرپرستي كاروان اسيران از كربلا تا كوفه و از كوفه تا شـام و ايـراد خـطـبـه در ايـن دو شـهـر نـيـز بـه دوش او بـود. آري زيـنـب كـبـري پـس از تـحـمـل شهادت شهيدان كربلا و تحمل رنج اسارت در كاخ يزيد، با ايراد خطبه آتشين و افـشـاگـرانه و مستند خود، يزيد و يزيديان را به هراس انداخت. در بخشي از اين خطبه تاريخي آمده است:

اي يـزيـد، بـه خـدا سـوگـنـد (با اين جنايت هايي كه انجام دادي) جز پوست بدن خود را نـشـكـافـتـي و جـز گـوشت تن خود را پاره پاره نكردي، گمان مبر كساني كه در راه خدا كشته شدند، مرده اند، بلكه آنان زنده اند و در پيشگاه پروردگارشان روزي مي خورند. اين را هم بدان، آن كساني كه كار را براي تو فراهم ساخته، تو را بر گرده مسلمانان سوار كردند، به كيفر خود خواهند رسيد و بدانيد كه ستمگران را بد كيفري در پيش است. قـدر و مـقـام تـو را بـسـيار پست مي دانم. بدان كه رأي و تدبيرت سست و روزگارت اندك و انگشت شمار و جمعيت تو رو به پراكندگي است، در آن روز كه منادي فرياد زند:

اَلا لَعْنَةُ اللّهِ عَلِي الظِّالمِيِنَ؛ همانا لعنت خدا بر ستمكاران باد. [1] .

ايراد خطبه اي چنين گيرا و بي باكانه در دربار كسي كه خود را امير مؤمنان جهان اسلام آن روز مـي دانـد و كـشـورهـايـي چون ايران، عراق، عربستان، تركيه و... رازير سلطه دارد، نشانه چيست؟ آيا جز شجاعت و آزادي و صبر و مقاومت است؟

بردباري در پيشگاه او شرمنده است. در تاريخ بشر زني به شكيبايي زينب (س) نيامده اسـت. او بـا كمال تسلط بر نفس در انجام برنامه اي كه از سوي برادر براي اجراي آن مأموريت داشت كوشيد و با كمال متانت تلاش كرد. [2] .


پاورقي

[1] نگاهي کوتاه به زندگي زينب کبري، رسولي محلاتي، ص 95 ـ 97.

[2] امام خميني (ره) و فرهنگ عاشورا (مجموعه مقالات)، دفتر دوم، ص 469.