بازگشت

حفظ اسلام


تـفـاوت ايـن هـدف بـا هـدف شماره 1 در اين است كه اينجا حفظ و حراست از كليه مـعارف و احكام و قوانين اسلام و قرآن و آثار پيامبر مدّ نظر است و در آنجا اصلاح ساختار حكومت و نظام اسلامي و بازگشت به جامعه زمان پيامبر و اطاعت از رهبري الهي كه بخشي از آن معارف و آثار است.

در جنگ صفين وقتي نيروهاي معاويه روياروي امام علي (ع) قرار گرفتند و امام پرچم هاي آنان را مشاهده كرد، فرمود:

سوگند به خدايي كه دانه را شكافت اين جماعت، مسلمان نشدند، ولي تسليم اسلام شدند و كـفـر خـويـش را پـنـهـان داشتند و چون ياوراني يافتند به دشمني ديرينه خودش با ما بازگشتند با اين تفاوت كه تظاهر به نماز خواندن مي كنند! [1] .

شـنـاخـت امـام از حـزب امـوي، بـسيار دقيق و واقعي بود و اين حزب شيطاني، داعيه اي جز نـابـودي اسـلام را در سـر نـمـي پـرورانـد و آنـان هـرگـز بـه اسـلام و پيامبرش ايمان نياوردند.

روزي كـه عـثـمـان به خلافت رسيد، بني اميه براي رايزني در خانه اي گرد آمدند و در به روي مردم بستند، ابو سفيان ـ كه گويا نابينا شده بود ـ پرسيد: آيا بيگانه اي در مـيان ما نيست؟ گفتند: نه. گفت: اي بني اميه حكومت را چون توپ به يكديگر پاس دهيد! سـوگـند به مقدّسات ابوسفيان، نه عذابي در كار است و نه حسابي، نه بهشتي هست و نه دوزخ و نه حشر و قيامت! [2] .

روزي مـغيرة بن شعبه به معاويه گفت: تو ديگر پير شده اي. قدري عدالت پيشه كن و به بني هاشم نيكي نما، آنها چيزي ندارند كه تو از آن هراس داشته باشي! معاويه در پـاسـخ او گفت: زنهار! ابوبكر و عمر و عثمان مدتي فرمانروايي كردند و با مردنشان يادشان نيز از ميان رفت، ولي برادر هاشمي (پيامبر اسلام) روزي پنج مرتبه (در اذان) نـامـش تـكـرار مـي شـود، بـا ايـن وصـف، چـه چيزي براي ما باقي مي ماند؟ نه! به خدا سوگند تا آنان را نابود و دفن نكنم، دست برنخواهم داشت! [3] .

تـاريـخ نـيـز گـواهـي مـي دهـد كـه يـزيـد نـيـز بـه شـكـل آشـكـار و رسواتر از پدرش، چنين سياستي را تعقيب مي كرد و شعار راهبردي حزب امـوي نـابـودي اسـلام بود و حضرت سيدالشهدا(ع) وظيفه خود مي دانست كه از انهدام دين نـهـايـي، بـه هـر قـيـمـت جـلوگـيري كند گرچه به كشته شدن و اسارت خود و خاندان و يارانش بينجامد. امام خميني در اين باره مي فرمايد:

خـطـاي يـزيـد ايـن نـبـود كـه سـيـدالشـهدا را كشت اين يكي از خطاهاي كوچكش بود! خطاي بـزرگ ايـن بـود كـه اسـلام را وارونـه كـرده بـودنـد و سـيدالشهدا به داد اسلام رسيد، سيدالشهدا اسلام را نجات داد. [4] .


پاورقي

[1] شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 4، ص 31.

[2] السقيفه و فدک، جوهري، تحقيق محمدهادي اميني، ص 87، چاپ دوم، 1413.

[3] بحارالانوار، ج 33، ص 169.

[4] صحيفه نور، ج 8، ص 69.