بازگشت

تثبيت شخصيت خاص يزيد


مفسده دومي كه بيعت در پي داشت، مربوط به شخصيت خاص يزيد بود كه وضع آن زمان را از هر زمان ديگر متمايز مي كرد. او نه تنها فاسق و فاجر بود، بلكه متظاهر به فسق هـم بـود و شـايـسـتـگـي سـيـاسـي نـيـز نـداشـت. گـرچـه مـعـاويـه و بـسياري از خلفاي آل عباس مردمان فاسق و فاجري بودند ولي اين مطلب را درك مي كردند كه اگر بخواهند مـُلك و قدرتشان باقي بماند بايد تا حدود زيادي ظواهر و شؤون اسلامي را حفظ كنند. ولي يزيد بن معاويه، اين شعور را هم نداشت؛ آدم هتّاكي بود، از بي اعتنايي به مردم و از شـكـسـتن حدود اسلام شادمان مي شد. معاويه هم شراب مي خورد [1] ، ولي هرگز تـاريـخ نـشان نمي دهد كه معاويه در يك مجلس، علني شراب خورده باشد يا در حالتي كـه مـسـت اسـت وارد مـجـلس شده باشد؛ در حالي كه يزيد علناً در مجلس رسمي شراب مي خورد، مست و لايعقل مي شد و ياوه سرايي مي كرد. نيز، ميمون باز و يوزباز بود، ميموني داشت كه به آن كنيه «ابا قيس» داده بود و لباس حرير بر او مي پوشاند و پهلودست خود بالاتر از رجال كشوري و لشكري مي نشاند! اين است كه امام حسين (ع) فرمود:

وَ عَلَي الاِْسْلامِ السَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِيَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلِ يَزيدَ [2] .

فاتحه اسلام را بايد خواند زماني كه شخصي مانند يزيد رهبري امّت را عهده دار شود.

بـنـابـرايـن، مـسـأله اول و عـامـل اول در حـادثـه حـسيني، مسأله بيعت بود. براي شخصي فاسد و فاجر و فاقد صلاحيت سـيـاسـي به نام يزيد، از امام حسين (ع) بيعت مي خواهند! امام از بيعت امتناع كرد و آنها هم به هيچ وجه از بيعت خواستن صرف نظر نمي كردند.


پاورقي

[1] ر. ک: الغدير، ج 10، ص 179.

[2] مقتل الحسين، عبدالرّزاق الموسوي المقرّم، ص 146.