بازگشت

مال پرستي


از جـلوه هـاي بـارز دنـيـاپـرسـتـي، «مـال دوسـتـي» اسـت. وقـتـي مـحـبـت مـال بـه اوج خـود بـرسـد، تـبـديـل بـه «مـال پـرسـتـي» مـي شـود، مـسـأله اي كـه عـامـل بـسـيـاري از لغـزش و سـقـوطـها بوده است. امام علي (ع) چهار مستي را براي انسان خـطـرنـاك مـي دانـد: 1 ـ مـسـتـي شـراب؛ 2 ـ مـسـتي مال؛ 3 ـ مستي خواب؛ 4 ـ مستي حكومت. [1] .

مـسـتـي مـال ضـربـه هـاي مهلك بر پيكره اسلام وارد كرده است. پس از پيامبر(ص)، همين عـامـل عـده زيـادي را فـريفت و به سوي جمع مال و ثروت سوق داد. كساني كه بايد چشم بـيـدار اسـلام و پـاسـدار ارزش هـاي اخـلاقـي بـاشـنـد، خـود بي صبرانه به جمع آوري مـال و ثـروت پـرداخـتـنـد و تـمـام سـوابـق نـيـك خـود را در مـسـلخ مال پرستي قرباني كردند.

تـا چـنـد سال پس از رحلت پيامبر(ص) [تقريباً دوره ابوبكر] از آن جا كه بيشتر تلاش هـاي حـكومت مصروف سركوبي شورش هاي اعتقادي يا سياسي مي گشت، تغيير محسوسي در وضـعـيـت اقتصادي مردم پيدا نشد. اما پس از آن، در دوره خليفه دوم، با آغاز فتوحات، آن گـاه كـه قـدرت نـظـامـي اسـلام از جزيرة العرب فراتر رفت و امپراتوري هاي روم و ايـران را بـه تـسـليـم واداشـت و مـصـر را گـشـود، نـاگاه جهش فوق العاده اي در وضعيت اقـتـصـادي مـردم پـيـدا شـد، سـيـل گـرايـش بـه مـادي گـري و جـمـع مـال و ثـروت آغـاز گـشـت، كـم كـم طـبـقـه اي بـسـيـار متموّل كه در سايه تبعيض هاي ناروا به اموال فراوان رسيده بودند در جامعه اسلامي به وجـود آمـد، طبقه اي كه از عوام نبودند، از آنان نبودند كه عذر بي بصيرتي را برايشان ذكـر كـنـيـم، بـلكـه از خـواص و شـاهد آن همه سفارش هاي پيامبر(ص) در مورد پرهيز از دنياطلبي بودند، در پي جمع ثروت برآمدند، آن هم نه از راه مشروع، بلكه با توقع امتيازهاي ويژه از بيت المال و به تعبير مقام معظم رهبري:

... گـفـتـند نمي شود كه سابقه دارهاي اسلام... اين ها بايد يك امتيازاتي داشته باشند! بـه ايـن هـا امـتـيـاز داده شـد ـ امـتـيـازات مـالي از بـيـت المـال ـ ايـن، خـشـت اول بـود. حـركـت هاي انحرافي اين طوري است؛ از نقطه كمي آغاز مي شـود، بـعـداً هـمـين طور هر قدمي، قدم بعدي را سرعت بيش تري مي بخشد. انحراف ها از همين جا شروع شد، تا به دوران عثمان رسيد ـ اواسط دوران عثمان ـ در دوران خليفه سوم، وضـعـيـت ايـن گـونـه شـد كـه بـرجـستگان صحابه پيغمبر، جزو بزرگ ترين سرمايه دارهاي زمان خودشان شدند! توجه مي كنيد! يعني همين صحابه عالي مقام كه اسم هايشان مـعـروف اسـت ـ طـلحـه، زبـيـر، سـعـد بـن ابـي وقـّاص و امثال آن ها ـ اين بزرگان كه هر كدامشان يك كتاب قطور سابقه افتخارات در بدر، حُنين، اُحـد و جـاهـاي ديـگـر داشـتـنـد؛ ايـن هـا جـزو سـرمـايـه دارهـاي درجـه اوّل اسـلام شـدنـد! وقـتـي كه يكي از آنها مُرد، مي خواستند، طلاهايي كه از او مانده بود، بـيـن ورثه تقسيم كنند؛ اين طلاها را كه آب كرده و شمش كرده بودند، با تبر بنا كردند به شكستن ـ مثل هيزم كه شما با تبر مي شكنيد ـ ببينيد چقدر طلاست كه با تبر مي شكنند! درصورتي كه طلا را با سنگ مثقال مي كشند. [2] .


پاورقي

[1] سفينة البحار، ج 2، ص 557.

[2] بـيـانـات مقام معظم رهبري، 20 / 3 / 75، در جمع فرماندهان لشکر 27 حضرت رسول (ص).