بازگشت

جريان نفاق بر مسند زمامداري


منظور از جريان نفاق دشمنان داخلي هستند كه تظاهر به اسلام مي كنند، ولي در باطن كفر مي ورزند و منوياتشان همان منويات غير مسلمان هاست و در واقع كفر زير پرده اند.

پيامبر اكرم (ص) نسبت به آينده امت از اين جريان اظهار نگراني كرده است. امام علي (ع) از آن حضرت نقل مي كند كه فرمود:

اِنّي لا اَخافُ عَلي اُمَّتي مُؤْمِناً وَ لا مُشْرِكاً: اَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اللّهُ بِايمانِهِ وَ اَمَّا الْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اللّهُ بِشِرْكِهِ، وَ لكِنّي اَخافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ، عالِمِ اللِّسانِ، يَقُولُ ما تَعْرِفُونَ وَ يَفْعَلُ ما تُنْكِرُونَ [1] .

مـن از مـؤمن و مشرك بر امتم بيم ندارم؛ چرا كه مؤمن را خدا به موجب ايمانش بازمي دارد و مـشـرك را خدا به سبب شركش سركوب مي كند. ليكن من بر شما از هر منافقي نگرانم كه درونـي دو چـهـره و زبـانـي عـالمـانـه [مـتـظاهر] دارد، گفتارش دلپسند و رفتارش زشت و ناپسند است.

از بـيـان آن حـضرت مي توان فهميد كه خطر نفاق از كفر بسيار بيشتر است؛ زيرا نفاق كفر زير پرده است و تا زماني كه پرده دريده شود و چهره كريه و زشت آن آشكار گردد بسياري از مردم فريب خورده، به واسطه اش گمراه مي شوند.

نـمـونـه بـارز جـريـان نـفـاق در زمان پيامبر(ص)، گروه بسياري از منافقان و در رأس آنـانابـوسـفـيان بودند كه بعد از فتح مكه و با ديدن عزّت و شوكت اسلام چاره اي جـز تـسـليـم وپــذيـرش ‍ ظـاهـري اسـلام نديدند، آنان پس از رحلت آن حضرت به تدريج دست به كارشدند تا شايد سهمي ببرند. از اين رو، خود را به حكومت وقت نـزديـك كـردنـد و چـنـد ساليطول نكشيد كه پسر ابوسفيان به نام يزيد (برادر مـعـاويـه و عـمـوي يـزيـد مـعـروف) واليشـــام شــد و هـسـتـه خـلافـت امـوي را بـنـا گـذاشـت. يـزيـد دوسـال بـعـد مـرد و بـرادرش معاويه به فرمان خليفه دوم جانشين او شـد. مـعـاويـه هـم از روزاول تـمـام هـمـتـش را وقـف تـحـكـيم موقعيت خود و بني اميه كرد.

ايـن جـريـان در زمـان خـليـفـه سـوم نـيـز پـسـت هـاي حـسـاسـي را اشغال كرد و گام هاي خود را در براندازي نظام اسلامي و محو آثار دين استوارتر نمود. چـنـان كه نقل شده هنگامي كه عثمان به خلافت رسيد ابوسفيان بر سر قبر حمزه آمد و با پايش روي قبر وي كوبيد و گفت:

اي ابـا عماره! امري كه به خاطر آن روي يكديگر شمشير مي كشيديم امروز در دست جوان هـاي مـاسـت و بـا آن بـازي مـي كـنـنـد و هـر طـوري بـخـواهـنـد عمل خواهند كرد. [2] .

جـريـان نـفـاق پـس از مـرگ عثمان و در دوران حكومت امام علي (ع) با طراحي پيچيده ترين تـوطـئه هـا و بـا سـوء اسـتـفـاده از مـرگ عـثـمـان سـه جـنـگ جـمـل، صـفـيـن و نـهـروان را بـر حـكـومـت آن حـضـرت تحميل كرد و خسارت هاي جبران ناپذيري بر عالم اسلام وارد ساخت.

بـعـد از شـهـادت امـام عـلي (ع) نـيـز مـعـاويـه خـليـفـه مـطـلق مـسـلمـانـان شـد و بـر كـل قـلمـرو اسـلامـي حـاكميت يافت و در نتيجه پس از سه دهه از رحلت پيامبر(ص)، حكومت ديني به حكومت سلطنتي و موروثي مبدّل گشت.


پاورقي

[1] همان، نامه 27.

[2] مروج الذهب، ج 1، ص 440.