بازگشت

اهميت و نقش عزاداري در احياي اسلام و مكتب سيدالشهداء


همه بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين است اين مراسم سياسي مراسم عزاداري ائمه اطهار و بويژه مظلومان و سرور شهيدان حضرت ابي عبدالله الحسين عليه السلام است كه حافظ مليت مسلمين بويژه شيعيان ائمه ي اثني عشر عليهم صلوات الله و سلم مي باشد.

سفارش اكيد ائمه ي مسلمين عليهم السلام بر اقامه ي عزاي سيد مظلومان تا آخر و ابد و فرياد مظلوميت آل بيت رسول الله صلي الله عليه و آله و ظالميت بني اميه عليهم لعنة الله با آن كه بني اميه منقرض شده اند، فرياد مظلوم بر سر ظالم است. و اين پرخاش و فرياد بايد زنده بماند و بركاتش امروز در ايران در جنگ با يزيديان واضح و ملموس است [1] .


خداي عالم چوت ديد بناي دين را ماجراجويان صدر اول متزلزل كردند و جز چند نفر معدودي بجا نماند حسين بن علي را بر انگيخت و با جانفشاني و فداكاري ملت را بيدار كرد و ثوابهاي بسيار براي عزاداران او مقرر كرد تا مردم را بيدار نگه دارند و نگذارند اساس كربلا كه پايه اش بر بنيان كندن پايه هاي ظلم و جور و سوق مردم به توحيد و معدلت بود كهنه شود. با اين حال لازم است كه براي عزاداري كه شالوده اش بر اين اساس ريخته شده چنين ثوابهائي مقرر شود كه مردم با هر فشار و سختي هم هست از آن دست بر ندارند و گر نه با سرعت برق زحمتهاي حسين بن علي را هم پايمال مي كردند كه به پايمال كردن آن زحمتهاي پيغمبر اسلام و كوششهائي كه براي تاسيس اساس تشيع كرده بود به كلي پايمال مي شد. پس فرضا كه مزدهائي را كه خدا مي دهد در مقابل سودي باشد كه از عمل بدست مي آيد سودي كه از اين عمل به دست آمده و مي آيد بقاء دين حق و اساس تشيع است كه سعادت دنيا و آخرت جهانيان بسته به آن است و با نظر به وضعيت شيعه در آن زمان و فشارهاي گوناگون از مخالفان علي بن ابيطالب به پيروان او قيمت اين عمل بيش از آنست كه به تصور ما در آيد و خداي جهان براي آنها ثواب ها و مزدهائي تهيه فرموده كه هيچ چشمي نديده و گوشي نشنيده و اين كمال عدالت است. [2] .

اين خون سيدالشهداست كه خون هاي همه ملت هاي اسلامي را به جوش مي آورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مي آورد و براي اسلام و براي حفظ مقاصد اسلامي مهيا مي كند در اين امر سستي نبايد كرد [3] .

حق پيروز است حق پيروز است منتها ما رمز پيروزي را بايد پيدا بكنيم كه رمز پيروزي ما چه بوده است و رمز بقاي شيعه در اين طول


زمان، از زمان امير المومنين سلام الله عليه تا حالا، در زمان هائي كه شيعه جمعيتش كم بوده است، ناچيز بوده است. حالا الحمدلله زياد است اما آنوقت كم بوده نه اينكه زياد در مقابل ديگران. رمز بقاي اين مذهب و بقاء ممالك اسلامي، ممالك شيعي بايد ببينيم چه بوده است، ما آن رمز را بايد حفظش بكنيم. يكي از رمزهاي بزرگي كه بالاترين رمز است قضيه ي سيدالشهداست.... بايد اين رمز را حفظ بكنيم اين مجالسي كه در طول تاريخ بر پا بوده است و با دستور ائمه عليهم السلام اين مجالس بوده است. خيال نكنند بعضي از اين جوان هاي ما كه اين مجالس، مجالسي بوده است كه گريه در آن بوده است حالا ما بايد گريه ديگر نكنيم. اين يك اشتباهي است كه مي كنند.

اساسي كه همه چيز را تا حالا نگه داشته او بوده، پيغمبر (ص) هم فرمود كه «انا من حسين» [4] يعني ديانت را او نگه ميدارد و اين فداكاري، ديانت اسلام را نگه داشته است و ما بايد نگهش داريم. اين جوان ها توجه ندارند البته يك دسته اند و تزريق به اينها شده از اشخاصي كه مي خواهند نباشد. اينها از اساس مي خواهند روضه را از بين ببرند كه روضه خواني است كه عواطف مردم را همچو تهييج مي كند كه بر همه چيز حاضرند. وقتي مردم ديدند كه سيدالشهداء جوان هايش آنطور قطعه قطعه كردند و آنطور جوان هاي خودش را داد، براي مردم آسان مي شود كه جوان بدهند و ما با اين حس شهادت دوستي اين معني را ملت ما پيش برد و رمز همين معنائي بود كه از كربلا منعكس شد به همه جهاتي كه ما داشتيم، به همه ملت ما، و همه آرزوي شهادت مي كردند، همان شهادتي كه سيدش سيدالشهداء


بود و اينها نمي فهمند كه اينجاست كه نگه داشته است، آنهائي كه مي فهمند تزريق مي كنند و ديگران را گول مي زنند [5] .

روضه ي سيدالشهداء براي حفظ مكتب سيدالشهداست. آن كساني كه مي گويند روضه سيدالشهداء را نخوانيد، اصلا نمي فهمند مكتب سيدالشهداء چه بوده و نمي دانند يعني چه، نمي دانند اين گريه ها و اين روضه ها حفظ كرده اين مكتب را. الان هزار و چهارصد سال است كه با اين منبرها با اين روضه ها و با اين مصيبت ها و با اين سينه زني ها ما را حفظ كرده اند، تا حالا آورده اند اسلام را. اين عده از جوان هايي كه اينطور نيست كه سوءنيت داشته باشند، خيال مي كنند ما حالا بايد حرف روز بزنيم. حرف سيدالشهداء حرف روز است، هميشه حرف روز است، اصلا حرف روز را سيدالشهداء آورده است دست ماها داده و سيدالشهداء را اين گريه ها حفظ كرده است، مكتبش را، اين مصيبت ها و داد و قال ها حفظ كرده، اين سينه زني ها و اين دستجات و - عرض مي كنم - اينها حفظ كرده. اگر فقط مقدسي بود و توي اطاق و توي خانه مي نشست براي خودش و هي زيارت عاشورا مي خواند و تسبيح مي گرداند نمانده بود چيزي. هياهو مي خواهد، هر مكتبي هياهو مي خواهد، بايد پايش سينه بزنند، هر مكتبي تا پايش سينه زن نباشد تا پايش گريه كن نباشد تا پايش توي سر و سينه زدن نباشد، حفظ نمي شود. اينها اشتباه مي كنند، بچه اند اينها، نمي دانند كه اين نقش روحانيت و نقش اهل منبر چه هست در اسلام، خودتان هم شايد خيلي ندانيد. اين نقش يك نقشي است كه اسلام را هميشه زنده نگه داشته، آن گلي است كه هي آب به آن مي دهند زنده نگه داشته اين گريه ها زنده نگه داشته مكتب سيدالشهداء را. اين ذكر مصيبت ها زنده نگه داشته مكتب


سيدالشهداء را. ما بايد براي يك شهيدي كه از دستمان مي رود علم بپا كنيم نوحه خواني كنيم، گريه كنيم، فرياد كنيم، ديگران مي كنند ديگران فرياد مي زنند وقتي يكي از آنها كشته بشود، فرض كنيد كه از يك حزبي يكي كشته بشود ميتينگ ها مي دهند، فريادها مي كنند. اين يك ميتينگ و فريادي است براي احياء مكتب سيدالشهداء و اينها ملتفت نيستند، توجه ندارند به مسائل، همين گريه ها نگه داشته اين مكتب را تا اينجا و همين نوحه سرايي ها، همين هاست كه ما را زنده نگه داشته، همين هاست كه اين نهضت را پيش برده، اگر سيدالشهداء نبود، اين نهضت هم پيش نمي برد، سيدالشهداء همه جا هست «كل ارض كربلا» همه جا محضر سيدالشهداست، همه منبرها محضر سيدالشهداست، همه محراب ها از سيدالشهداست... امام حسين نجات داد اسلام را، ما براي يك آدمي كه نجات داده اسلام را و رفته كشته شده هي سكوت كنيم؟ ما هر روز بايد گريه كنيم، ما هر روز بايد منبر برويم براي حفظ اين مكتب، براي حفظ اين نهضت ها، اين نهضت ها مرهون امام حسين سلام الله عليه هست.

از اين هماهنگ تر چه؟ شما در كجا سراغ داريد كه يك ملتي اينطور هماهنگ بشود؟ كي اينها را هماهنگ كرده؟ اينها را سيدالشهداء هماهنگ كرده است. در تمام كشورهاي اسلامي، ملت هاي اسلامي در روز عاشورا و تاسوعا و مثلا هشتم و چندم اين دستجات با آن عظمت، با آن محتوا همه جا، كي مي تواند يك همچنين اجتماعي درست كند؟ در كجاي عالم شما سراغ داريد كه اين مردم اينطور هماهنگ باشند، برويد هندوستان همين بساط، برويد پاكستان همين بساط، برويد اندونزي همين بساط، برويد عراق


همين بساط، برويد افغانستان، هر جا برويد همين بساط، كي اينها را هماهنگ كرده؟ اين هماهنگي را از دست ندهيد [6] .

در اين مجالس عزا و سوگواري و نوحه سرائي براي سيد مظلومان و اظهار مظلوميت يك كسي كه براي خدا و براي رضاي او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا كرده است، اينطور ساخت جواناني را كه مي روند در جبهه ها و شهادت را مي خواهند و افتخار به شهادت مي كنند و اگر شهادت نصيب شان نشود متاثر مي شوند و آنطور مادران را مي سازد كه جوان هاي خودشان را از دست مي دهند و باز مي گويند باز هم يكي دو تا داريم. اين مجالس عزاي سيدالشهداست و مجالس دعا و دعاي كميل و ساير ادعيه است كه مي سازد اين جمعيت را اينطور و اساس را اسلام از اول بنا كرده است، به طوري كه با همين ايده و با همين برنامه به پيش برود [7] .

حالا يك دسته اي آمده اند مي گويند كه نه، ديگر روضه نخوانيد. نمي فهمند اينها كه روضه يعني چه، اينها ماهيت اين عزاداري را نمي دانند چيست. نمي دانند كه اين نهضت امام حسين آمده تا اينجا، تا اين نهضت را درست كرده، اين تابع، اين يك شعاعي است از آن نهضت، نمي دانند كه گريه كردن بر عزاي امام حسين، زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همين معنا كه يك جمعيت كمي در مقابل يك امپراطوري بزرگ ايستاد. مقابل يك امپرطوري بزرگ ايستاد و «نه» گفت هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند و اين مجالسي كه هست، مجالسي است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد. بچه ها و جوان هاي ما خيال نكنند كه مساله، مساله ي ملت گريه است، اين را ديگران القاء كردند به


شماها كه بگوئيد ملت گريه. آنها از همين گريه ها مي ترسند براي اينكه گريه اي است كه گريه بر مظلوم است فرياد مقابل ظالم است، دسته هائي كه بيرون مي آيند مقابل ظلم هستند، قيام كرده اند. [8] .

در آنوقت [9] يكي از حرف ها كه هي رايج بود مي گفتند: ملت گريه، براي اينكه مجالس روضه را از دستشان بگيرند. اينكه همه مجالس روضه را آنوقت تعطيل كردند، آن هم به دست كسي كه خودش در مجالس روضه مي رفت و آن بازي ها را در مي آورد. قضيه مجلس روضه بود يا از مجلس روضه آنها يك چيز ديگر مي فهميدند و آن را مي خواستند از بين ببرند؟ قضيه عمامه و كلاه بود يا از عمامه يك چيز ديگري آنها مي فهميدند و روي آن ميزان عمامه را با آن مخالفت مي كردند؟ آنها فهميده بودند كه از اين عمامه يك كاري مي آيد كه نمي گذارد اينها آني را كه مي خواهند عمل كنند و از اين مجالس عزاداري يك كاري مي آيد كه نمي گذارد اينها كارهايشان را انجام بدهند. وقتي يك ملتي در ماه محرم، سرتاسر يك مملكت، يك مطلب را مي گويند اين مجلس ها مردم را همچو مجتمع مي كنند و يك وجهه مي دهند، سي ميليون، سي و پنج ميليون جمعيت در دو ماه محرم و خصوصا دهه عاشورا يك وجهه، طرف يك راه مي روند، اينها را در اين ماه محرم، خطبا و علما در سرتاسر كشور مي تواند بسيج كند براي يك مساله. اين جنبه سياسي اين مجالس بالاتر از همه جنبه هاي ديگري است كه هست. و اينها مي بينند كه اين مجالس، مجالس روضه، ذكر مصائب مظلوم و ذكر جنايات ظالم در هر عصري مقابل ظالم قرار مي دهد. اينها ملتفت نيستند كه اينها خدمت دارند مي كنند به اين كشور،


خدمت دارند مي كنند به اسلام، توجه ندارند جوان هاي ما، بازي اين بزرگ ها را نخوريد، اينها خيانتكارند، اينهايي كه تزريق مي كنند به شما ملت گريه، ملت گريه، اينها خيانت مي كنند بزرگ هايشان و ارباب هايشان از اين گريه ها مي ترسند، دليلش اين است كه رضاخان آمد همه اينها را برد از بين و مامور بود دليلش اين است كه رضاخان آخرش كه رفت، انگلستان در راديوي دهلي اعلام كرد كه ما اين را آورديم، حالا هم برديم، راست هم مي گفتند. آورده بودند براي سركوب كردن اسلام و يكي از راه هايش همين بود كه اين مجالس را از دست شما بگيرند. جوان هاي ما خيال نكنند كه دارند يك خدمتي مي كنند مي روند توي مجلس، اگر صحبت عزا بشود، مي گويند نه. اين را نگو، غلط است اين حرف، بايد اين را بگويد، بايد اين ظلم ها را بگويد تا مردم بفهمند كه چه گذشته آن وقت و بايد هر روز اين كار بشود، اين جنبه سياسي دارد، جنبه اجتماعي دارد. [10] .

در دفعه اول كه مرا از قم گرفتند و بردند، در بين راه - اين - بعضي از اين ماموريني كه بودند در آن اتومبيل من، مي گفت كه ما كه آمديم سراغ شما، از اين چادرهائي [11] كه در قم بود مي ترسيديم كه مبادا اينها مطلع بشوند و ما نتوانيم انجام وظيفه كنيم. اينها كه هيچ، قدرت هاي بزرگ از اين چادرها مي ترسند، قدرت هاي بزرگ از اين سازماني كه بدون اينكه دست واحدي در كار باشد كه آنها را مجتمع كند، خود به خود ملت را به هم جوشانده اند در سراسر يك كشور، كشور پهناور، در ايام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارك، اين مجالس است كه مردم را دور هم جمع كرده است. و اگر يك مطلبي بخواهد براي اسلام خدمتي بكند و شخصي بخواهد كه مطلبي را


بگويد، سرتاسر كشور به واسطه همين گويندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت يكدفعه منتشر مي شود و اجتماع مردم در تحت اين بيرق الهي، اين بيرق حسيني، اسباب اين مي شود كه سازمان داده شده باشد. اگر قدرت هاي بزرگ در منطقه هاي خودشان بخواهند كه يك اجتماعي ايجاد كنند، با فعاليت هاي زيادي كه شايد چند روز يا چند دهه مي كنند، در يك شهري، يك عده فرض كنيد صدهزار نفري، پنجاه هزار نفري با خرج هاي زياد و زحمت هاي زياد مجتمع مي شوند و به قول آن كسي كه مي خواهد صحبت كند، گوش مي دهند لكن شما مي بينيد كه براي خاطر همين مجالسي كه مردم را به هم پيوند داده است اين مجالس عزائي كه مردم را به هم جوش داده است، به مجرد اينكه يك مطلبي پيش مي آيد، در يك شهر نه، در سرتاسر كشور، تمام قشرهاي مردم و عزاداران حضرت سيدالشهداء مجتمع مي شوند و احتياج به اينكه زياد زحمت كشيده بشود تبليغات بشود، ندارد با يك كلمه، وقتي مردم ببينند كه اين كلمه از حلقوم سيدالشهداء سلام الله عليه بيرون مي آيد، همه با هم مجتمع مي شوند [12] .



پاورقي

[1] (پيام امام خميني به زائران بيت الله الحرام- 16 / 5 / 65)، صحيفه نور، ج 20، ص 21.

[2] (کشف الاسرار، ص 174).

[3] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ خطبابي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 10، ص 216.

[4] به پاورقي ص 51 مراجعه شود.

[5] (بيانات امام در جمع وعاظ و روحانيون تهران- 17 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 69.

[6] (بيانات امام در ديدار با جمعي از روحانيون- 29 / 8 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 217.

[7] (بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون وعاظ قم و تهران- 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 209.

[8] (بيانات امام در جمع علماي غرب تهران- 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج10، ص 153.

[9] در زمان سلطنت رضاخان پهلوي.

[10] (بيانات امام در جمع علماي غرب تهران- 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 32.

[11] مقصود خيمه‏هايي است که براي عزاداري امام حسين عليه‏السلام در محرم بر پا مي‏شود.

[12] (بيانات امام در جمع گروهي ازعلما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران- 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 208.