بازگشت

فلسفه عزاداري و روضه خواني


بدانند آنچه دستور ائمه عليهم السلام براي بزرگداشت اين حماسه تاريخي اسلام است و آنچه لعن و نفرين بر ستمگران آل بيت است تمام فرياد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستم پيشه در طول تاريخ الي الابد. و مي دانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بني اميه لعنت الله عليهم با آنكه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند فرياد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن اين فرياد ستم شكن است. [1] .

گريه كردن بر شهيد، نگه داشتن، زنده نگه داشتن نهضت است. اينكه در روايت هست كه كسي كه گريه بكند يا بگرياند يا به صورت گريه دار خودش را بكند، اين جزايش بهشت است [2] ، اين براي اين است كه حتي آني كه با صورت گريه دار خودش را چيز مي كند، صورتش را يك حال حزن به خودش مي دهد و صورت گريه دار به خودش مي دهد، اين نهضت را دارد حفظ مي كند، اين نهضت امام حسين سلام الله عليه را حفظ مي كند [3] .


ما تا ابد هم اگر براي سيدالشهداء گريه بكنيم، براي سيدالشهداء نفعي ندارد، براي ما نفع دارد، همين نفع دنيائيش را شما حساب كنيد، آخرتش سر جاي خودش. همين نفع دنيائيش را حساب كنيد و همين جهت رواني مطلب را كه قلوب را چطور به هم متصل مي كند. [4] .

شما انگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ما گريه كنيم براي سيدالشهداء، نه سيدالشهداء احتياج به اين گريه ها دارد و نه اين گريه خودش في نفسه يك كاري از آن مي آيد، لكن اين مجلس ها مردم را همچو مجتمع مي كنند و يك وجهه مي دهند، سي ميليون، سي و پنج ميليون جمعيت در دو ماه محرم و خصوصا دهه عاشورا يك وجهه، طرف يك راه مي روند. بيخود بعضي از ائمه ما نمي فرمايند كه براي من در منابر روضه بخوانند. بيخود نمي گويند ائمه ما به اينكه هر كس كه بگريد، بگرياند يا صورت گريه، گريه كردن به خودش بگيرد اجرش فلان و فلان است. مسأله مسأله ي گريه نيست، مسأله مسأله ي تباكي نيست، مسأله مسأله ي سياسي است كه ائمه ي ما با همان ديد الهي كه داشتند، مي خواستند كه اين ملت ها را با هم بسيج كنند و يكپارچه كنند، از راه هاي مختلف، اينها را يكپارچه كنند تا آسيب پذير نباشند [5] .

اينكه بعضي از ائمه (شايد امام باقر بوده، من الان خوب يادم نيست) مي فرمايد كه براي من يك نفر نوحه سرا را در منا بگذاريد كه


آنجا براي من گريه بكند و عزا بگيرد [6] نه اين است كه حضرت باقر سلام الله عليه احتياج به اين داشته است و نه اينكه براي او شخصا فايده اي داشته است، لكن جنبه سياسي اين را ببينيد، در منا آنوقتي كه از همه اقطار عالم آدم مي آيد آنجا يك كسي بنشيند يا اشخاصي نوحه سرائي كنند براي امام باقر و جنايت كساني كه با او مخالفت كردند و او را مثلا به شهادت رساندند ذكر كند و اين مسأله موجي باشد در همه دنيا اين مجالس عزا را دست كم گرفتند [7] .

حضرت باقر سلام الله عليه وقتي كه مي خواستند فوت كنند وصيت كردند كه ده سال ظاهرا كه در منا اجير كنند كسي را، كساني را كه براي من گريه كنند. اين چه مبارزه اي است؟ حضرت باقر احتياج به گريه داشت؟ حضرت باقر مي خواست چه كند گريه را؟ آنوقت هم در منا چرا؟ ايام حج و منا. اين همين نقطه ي اساسي، سياسي، رواني، انساني است كه ده سال در آنجا گريه كنند. خوب مردم مي آيند مي گويند چه خبر است چيست؟ مي گويند اين اينطور بود اين توجه مي دهد نفوس مردم را به اين مكتب و ظالم را منهدم مي كند و مظلوم را قوي مي كند. ما جوان ها داديم، كربلا جوان ها داده، ما اين را بايد حفظش كنيم. اين نمي شود اينطور باشد شما خيال بكنيد كه گريه است، خير گريه نيست، يك مسأله سياسي، رواني، اجتماعي است. اگر قضيه گريه است تباكايش ديگر


چيست؟ تباكي مي خواهد تباكي ديگر يك چيزي شد؟ اصلا حضرت سيدالشهداء چه احتياج به گريه دارد؟ ائمه اينقدر اصرار كردند به اينكه مجمع داشته باشيد، گريه بكنيد، چه بكنيد، براي اينكه اين حفظ مي كند اين كيان مذهب ما را [8] .

عمق ارزش مجلس هاي عزاداري، كم معلوم شده است و شايد پيش بعضي هيچ معلوم نشده است. اينكه در روايات ما براي يك قطره اشك براي مظلوم كربلا آنقدر ارزش قائلند، حتي براي تباكي (به صورت گريه در آمدن) ارزش قائلند، [9] نه از باب اين است كه سيد مظلومان احتياج به اين كار دارد و نه اين است كه فقط براي ثواب بردن شما و مسلمين شما باشد. گرچه همه ثواب ها هست، لكن چرا اين ثواب را براي اين مجالس عزا آنقدر عظيم قرار داده شده است و چرا خداوند تبارك و تعالي براي اشك و حتي يك قطره اشك و حتي تباكي، آنقدر ثواب داده است؟ كم كم اين مسأله از ديد سياسي اش معلوم مي شود و انشاءالله بعدها بيشتر معلوم مي شود. اينكه براي عزاداري، براي مجالس عزا، براي نوحه خواني، براي اينها اينهمه ثواب داده شده است. علاوه بر آن امور عباديش و روحانيش، يك مسأله مهم سياسي در كار بوده است. آن روزي كه اين روايات صادر شده است. روزي بوده است كه اين فرقه ناجيه مبتلا بودند به حكومت اموي و بيشتر عباسي، و يك جمعيت بسيار كمي، يك اقليت كمي در مقابل قدرت هاي بزرگ. در آنوقت براي سازمان دادن به فعاليت سياسي اين اقليت، يك راهي درست كردند كه اين راه، خودش


سازمانده است و آن، نقل از منابع وحي، به اينكه براي اين مجالس اينقدر عظمت هست و براي اين اشك ها آنقدر، در حول و بر اين اشك ها و عزاداري ها، شيعيان با اقليت آنوقت اجتماع مي كردند و شايد بسياري از آنها هم نمي دانستند مطلب چه هست، ولي مطلب، سازماندهي به يك گروه اقليت در مقابل آن اكثريت ها، و در طول تاريخ، اين مجالس عزا كه يك سازماندهي سرتاسري كشورها هست، كشورهاي اسلامي هست و در ايران كه مهد تشيع و اسلام و شيعه هست، در مقابل حكومتهائي كه پيش مي آمدند و بناي بر اين داشتند كه اساس اسلام را از بين ببرند، اساس روحانيت را از بين ببرند، آن چيزي كه در مقابل آنها، آنها را ميترساند، اين مجالس عزا و اين دستجات بود [10] .

شايد غربزده ها به ما مي گويند كه ملت گريه و شايد خودي ها نمي توانند تحمل كنند كه يك قطره اشك مقابل چقدر ثواب است. يك مجلس عزا چقدر ثواب دارد، نتوانند هضم كنند و نتوانند هضم كنند آن چيزهائي را كه براي ادعيه ذكر شده است و آن ثوابهائي كه براي دو سطر دعا ذكر شده است، نمي توانند اين را ادراك كنند و هضم كنند. جهت سياسي اين دعاها و اين توجه به خدا و توجه همه مردم را به يك نكته، اين، اين است كه يك ملت را بسيج مي كند براي يك مقصد اسلامي. مجلس عزا نه براي اين است كه گريه بكنند براي سيدالشهداء و اجر ببرند. البته اين هم هست. و ديگران را اجر اخروي نصيب كند، بلكه مهم، آن جنبه سياسي است كه ائمه ي ما در صدر اسلام نقشه اش را كشيده اند كه تا آخر باشد و آن، اين اجتماع تحت يك بيرق، اجتماع تحت يك ايده، و هيچ چيز نمي تواند اين كار را به مقداري كه عزاي حضرت سيدالشهداء در او تأثير دارد، تأثير بكند. [11] .


ساير مردم، اينهايي كه مسجد مي آيند، منبر را گوش مي كنند، مطالب را گوش مي كنند، همچو كه به روضه مي رسند، رد مي شوند و مي روند. اين از باب اين است كه ملتفت نيستند چه هست.

آن روضه است كه اين محراب، كه اين منبر را حفظ كرده، اگر آن روضه نبود، اين منبر هم نبود، اين مطالب هم نبود، آن حفظ كرده. ما بايد به شهيدمان گريه كنيم، فرياد كنيم، مردم را بيدار كنيم. البته يك مطلبي هم كه بين همه ما بايد باشد اين است كه اين نكته را به مردم بفهمانيم همه اش قضيه اين نيست كه ما مي خواهيم ثواب ببريم، قضيه اين است كه ما مي خواهيم پيشرفت كنيم. سيدالشهداء هم كه كشته شد، نه اينكه رفتند يك ثوابي ببرند. ثواب براي او خيلي مطرح نبود، آنطور رفت كه اين مكتب را نجاتش بدهد، اسلام را پيشرفت بدهد، اسلام را زنده كند. شما هم كه داريد نوحه خواني مي كنيد حرف مي زنيد، خطبه مي خوانيد، نوحه مي خوانيد مردم را به گريه وادار مي كنيد، مردم هم گريه مي كنند همه روي اين مقصد باشد كه اين اسلام را ما مي خواهيم با همين هياهو حفظش كنيم. با اين هياهو، با اين گريه، با اين نوحه خواني، با اين شعر خواني، با اين نثر خواني ما مي خواهيم اين مكتب را حفظ كنيم چنانچه تا حالا هم حفظ شده. بايد اين نكته را هم به مردم گفته بشود، تذكر داده بشود كه آقا قضيه روضه خواني قضيه اين نيست كه من يك چيزي بگويم و يكي هم گريه كند. قضيه اين است كه با گريه حفظ شده است اين، با گريه اين حفظ شده. حتي تباكي هم ثواب دارد، خوب تباكي چرا ثواب دارد؟ براي اينكه تباكي كمك مي كند به اين مكتب، كمك به مكتب مي كند [12] .

و اگر چناچه واقعا بفهمند و بفهمانند كه مسأله چه هست و اين عزاداري براي چه هست و اين گريه براي چه اينقدر ارج پيدا كرده و


اجر پيش خدا دارد، آنوقت ما را ملت گريه نمي گويند، ما را ملت حماسه مي خوانند. اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد سلام الله عليه كه همه چيزش را در كربلا از دست داد و در يك حكومتي بود كه قدرت بر همه چيز داشت. اين ادعيه اي كه از او باقي مانده است چه كرده است و چطور مي تواند تجهيز بكند، به ما نمي گفتند كه ادعيه براي چيست. اگر روشنفكران ما فهميده باشند كه اين مجالس و اين دعاها و اين ذكرها و اين مجالس مصيبت جنبه سياسي و اجتماعي اش چيست، نمي گويند كه براي چه اين كار را بكنيم [13] .

اين مطلبي كه الان القاء كرده اند به جوان هاي ما كه تا كي گريه و تا كي روضه و اينها، بيائيد تظاهر كنيم، اينها نمي فهمند روضه چيست و اين اساس تا حالا [چطور] نگه داشته شده است. اين را نمي دانند و نمي شود هم بهشان بفهمانند.

اينها نمي فهمند كه اين روضه و اين گريه آدم ساز است، انسان درست مي كند اين مجالس روضه، اين مجالس عزاي سيدالشهداء و آن تبليغات بر ضد ظلم. اين تبليغ بر ضد طاغوت است. بيان ظلمي كه به مظلوم شده تا آخر بايد باشد. [14] .



پاورقي

[1] وصيت نامه سياسي، الهي، صحيفه نور، ج 21، ص 173.

[2] ....و من بکي او أبکي واحد فله الجنة و من تباکي فله الجنة، بحار، ج 44، ص 288.

[3] (بيانات امام خميني در جمع علماي غرب تهران - 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 31.

[4] (بيانات امام خميني در ديدار با جمعي از روحانيون - 29 / 8 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 218.

[5] (بيانات امام در جمع وعاظ و خطباي مذهبي - 14 / 8 / 59)، صحيفه نور، ج 13، ص 153.

[6] ثقةالاسلام کليني (رضوان الله تعالي عليه) بسند حسن روايت کرده است که حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) هشتصد درهم براي تعزيه و ماتم خود وصيت فرمود.

و بسند موثق از امام جعفر صادق (عليه السلام) روايت کرده است که پدرم گفت: اي جعفر از مال من وقفي بکن براي ندبه کنندگان، که ده سال در مني در موسم حج بر من گريه کنند و رسم ماتم را تجديد نمايند و بر مظلوميت من زاري کنند.

جلاءالعيون - محمد باقر مجلسي: ص 692 کافي، ج 5، ص 117.

[7] (بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران - 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 218.

[8] (بيانات امام در ديدار با جمعي از روحانيون - 29 / 8 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 217.

[9] عن الحسين بن علي (عليهماالسلام) قال، ما من عبد قطرت عيناه فينا قطرة أو دمعت عيناه فينا دمعه الا بوأه الله تعالي بها في الجنة حقبا.

از حضرت حسين (ع) روايت شده است که فرمود: هيچ بنده‏اي براي ما اشکي نريزد مگر آنکه خداوند به سبب آن، او را روزگاري در بهشت فرود آورد. بحار:، ج 44، ص 279.

[10] (بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران - 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 217.

[11] (بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران - 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 218.

[12] (بيانات امام در جمع وعاظ و روحانيون تهران - 17 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 71.

[13] (بيانات امام خميني در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران - 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 209.

[14] (بيانات امام خميني در جمع اعضاي هيات فاطميون تهران- 4 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 21، ص 173.