بازگشت

نتايج و آثار قيام ابا عبدالله


اگر عاشورا و فداكاري خاندان پيامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرساي نبي اكرم را طاغوتيان آن زمان به نابودي كشانده بودند و اگر (اگر عاشورا نبود منطق جاهليت ابوسفيانيان كه مي خواستند قلم سرخ بر وحي و كتاب بكشند و يزيد يادگار عصر تاريك بت پرستي كه به گمان خود با كشتن و به شهادت كشيدن فرزندان وحي اميد داشت اساس اسلام را برچيند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحي نزل» [1] بنياد حكومت الهي را بر كند، نمي دانستيم به سر قرآن كريم و اسلام عزيز چه مي آمد) لكن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست كه اسلام رهائي بخش و قرآن هدايت افروز را جاويد نگه دارد و با خون شهيداني چون فرزندان وحي احياء و پشتيباني فرمايد و از آسيب دهر نگه دارد و حسين بن علي آن عصاره نبوت و يادگار ولايت را بر انگيزد، تا جان خود و عزيزانش را فداي عقيدت خويش و امت معظم پيامبر اكرم نمايد تا در امتداد تاريخ، خون پاك او بجوشد و دين خدا را آبياري فرمايد و از وحي و از ره آوردهاي آن پاسداري نمايد [2] .


شهادت سيد مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا - سر آغاز زندگي جاويد اسلام و حيات ابدي قرآن كريم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله، تخت و تاج يزيديان را كه با اسم اسلام، اساس وحي را به خيال خام خود مي خواستند محو كنند، براي هميشه به باد فنا سپرد و آن جريان، سفيانيان را از صحنه تاريخ به كنار زد. [3] .

آن روز يزيديان با دست جنايتكاران گور خود را كندند و تا ابد هلاكت خويش و رژيم ستمگر جنايتكار خويش را به ثبت رساندند، و در 15 خرداد 42 پهلويان و هواداران و سردمداران جنايتكارشان با دست ستم شاهي خود گور خود را كندند و سقوط و ننگ ابدي را براي خويش بجا گذاشتند كه ملت عظيم الشأن ايران بحمدالله تعالي با قدرت و پيروزي بر گور آتشبار آنان لعنت مي فرستد [4] .

اگر نبود اين نهضت، نهضت حسين عليه السلام، يزيد و اتباع يزيد اسلام را وارونه به مردم نشان مي دادند و از اول، اينها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولياء اسلام حقد و حسد داشتند. سيدالشهداء با اين فداكاري كه كرد علاوه بر اينكه آنها را به شكست رساند اندكي كه گذشت مردم متوجه شدند كه چه غائله اي و چه مصيبتي وارد شد و همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بني اميه شد. [5] .

شخصيت عظيمي كه از عصاره وحي الهي تغذيه و در خاندان سيد رسل محمد مصطفي و سيد اولياء علي مرتضي تربيت و در دامن صديقه طاهره بزرگ شده بود قيام كرد و با فداكاري بي نظير و نهضت الهي خود، واقعه بزرگي را به وجود آورد كه كاخ ستمكاران را فرو ريخت و مكتب اسلام را نجات بخشيد [6] .


سيدالشهداء عليه السلام نهضت عظيم عاشورا را بر پا نمود و با فداكاري و خون خود و عزيزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بني اميه را محكوم و پايه هاي آن را فرو ريخت [7] .

اگر فداكاري پاسداران عظيم الشأن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداكار او نبود، اسلام در خفقان رژيم بني اميه و رژيم ظالمانه آن وارونه معرفي مي شد و زحمات نبي اكرم (ص) و اصحاب فداكارش به هدر مي رفت [8] .

ائمه ي اطهار اكثرا يا كشته شدند يا چه شدند لكن مكتبشان محفوظ بود. سيدالشهداء كشته شد مكتبش محفوظ بود بلكه مكتب را زنده كرد، با اين كشته شدن مكتب را زنده كرد [9] .

چنانچه اولياء حق هم بسيارشان مغلوب شدند لكن مكتب محفوظ ماند. سيدالشهداء سلام الله عليه با همه اصحاب و عشيره اش قتل عام شدند لكن مكتب شان را جلو بردند. شكست در مكتب نبود پيشروي بود، يعني بني اميه را تا ابد شكست داد، قتل سيدالشهداء، يعني اين اسلامي كه بني اميه مي خواست بد نمايش بدهد و با ادعاي خلافت بر خلاف موازين انساني عمل بكند آن را سيدالشهداء سلام الله عليه با نثار خون خودشان آن رژيم را، رژيم فاسد را شكست داد و خود مقتول شد [10] .

اولياء خدا هم شكست مي خوردند. حضرت امير در جنگ معاويه شكست خورد، اينكه حرف ندارد، شكست خورد امام حسين سلام الله عليه هم در جنگ با يزيد شكست خورد و كشته شد اما به حسب واقع پيروز شدند آنها، شكست ظاهري و پيروز واقعي بود [11] .


اسلام را تا حالائي كه شما مي بينيد، اينجا ما نشسته ايم سيدالشهداء زنده نگه داشته است. [12] .

اسلام همچو عزيز است كه فرزندان پيغمبر جان خودشان را فداي اسلام كردند. حضرت سيدالشهداء (سلام الله عليه) با آن جوان ها، با آن اصحاب براي اسلام جنگيدند و جان دادند و اسلام را احياء كردند. [13] .

مبارزه حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه با دولت وقت كه دولت طاغوتي بود شهادت سيدالشهداء به اسلام هيچ لطمه اي وارد نياورد، اسلام را جلو برد. اگر نبود شهادت ايشان، معاويه و پسرش اسلام را يك جور ديگري در دنيا جلوه داده بودند به اسم خليفه ي رسول الله، با رفتن در مسجد، اقامه ي جمعه و امام جمعه بودن، اقامه ي جماعت و امام جماعت بودن. اسم، اسم خلافت رسول الله و حكومت، حكومت اسلام لكن محتوا بر خلاف. نه حكومت، حكومت اسلامي بود به حسب محتوا و نه حاكم حاكم اسلامي. سيدالشهداء سلام الله عليه اين نقشي كه اينها داشتند براي برگرداندن اسلام به جاهليت و نمايش دادن اسلام به اينكه اين هم نظير همان چيزهاي سابق است آن را باطل كرد. [14] .

شهادت حضرت سيدالشهداء مكتب را زنده كرد. خودش شهيد، مكتب اسلام زنده شد و رژيم طاغوتي معاويه و پسرش را دفن كرد... شهادت سيدالشهداء چيزي نبود كه براي اسلام ضرر داشته باشد. نفع داشت براي اسلام، اسلام را زنده كرد. [15] .


اگر سيدالشهداء نبود اين رژيم طاغوتي را اينها تقويت مي كردند به جاهليت بر مي گرداندند. اگر حالا من و تو هم مسلم بوديم مسلم طاغوتي بوديم، نه مسلم امام حسيني، امام حسين نجات داد اسلام را. [16] .

حضرت سيدالشهداء هم شكست خورد اما پيروزي نهائي را داشتند، مكتبشان شكست نخورد با كشته دادن، دشمنشان را عقب زدند، بساط معاويه را كه مي خواست اسلام را به صورت يك امپراطوري درآورد، برگرداند به زمان جاهليت و آن اوضاع جاهليت، شكستش دادند. يزيد و اتباع يزيد دفن شدن تا ابد، و لعن مردم بر آنهاست تا ابد، لعن خدا هم بر آنهاست و آنها خودشان محفوظ بودند [17] .

سيدالشهداء سلام الله عليه مذهب را بيمه كرد. با عمل خودش اسلام را بيمه كرد [18] .

«انا من حسين» كه روايت شده است كه پيغمبر فرموده است. [19] .


اين معنايش، معنا اين است كه حسين مال من است و من هم از او زنده مي شوم، از او شده است. اينهمه بركات از شهادت ايشان است. با اينكه دشمن مي خواست آثار را از بين ببرد، آنها در صدد بودند كه اصلا بني هاشمي در كار نباشد. (لعبت هاشم بالكذا» [20] اين حرف بود. آنها مي خواستند اصل اسلام را ببرند و يك مملكت عربي درست كنند. [21] .

وقتي كه حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه آمد مكه و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسي بزرگي بود كه در يك وقتي كه همه ي مردم دارند به مكه مي روند، ايشان از مكه خارج بشود. اين يك حركت سياسي بود تمام حركاتش، حركات سياسي بود، اسلامي - سياسي و اين حركت اسلامي - سياسي بود كه بني اميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود. [22] .

امام حسين سلام الله عليه خود و تمام فرزندان و اقرباي خودش را فدا كرد و پس از شهادت او اسلام قويتر شد. [23] .

سيدالشهداء (سلام الله عليه) كشته شد شكست نخورد، لكن بني اميه را همچو شكست كه تا آخر نتوانستند ديگر كاري بكنند، همچو اين خون، آن شمشيرها را عقب زد كه تا الان هم كه ملاحظه مي كنيد باز پيروزي با سيدالشهداست و شكست با يزيد و اتباع اوست. [24] .

سيدالشهداء بحق بود و با عده قليلي مقابله كرد در عين حالي كه به شهادت رسيد و فرزندان او هم به شهادت رسيدند، لكن اسلام


را زنده كرد و يزيد و بني اميه را رسوا كرد [25] .

سيدالشهداء سلام الله عليه با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدراتشان قيام كردند. چون قيام لله بود اساس سلطنت آن خبيث را به هم شكستند در صورت، ايشان كشته شدند لكن اساس سلطنت را شكستند. اساس سلطنتي كه مي خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتي در آورد. [26] .

كسي كه براي خدا كار مي كند شكست در آن نيست ولو كشته بشويم شكست نداريم. حضرت سيدالشهداء هم كشته شد لكن شكست خورد؟ الان بيرق او بلند است و يزيدي تو كار نيست. [27] .

اگر قيام حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه نبود، امروز هم ما نمي توانستيم پيروز شويم. [28] .



پاورقي

[1] به پاورقي ص 30 رجوع شود.

[2] (پيام امام به مناسبت روز پاسدار 16 / 3 / 60)، صحيفه نور، ج 14، ص 265.

[3] (پيام امام به مناسبت سالروز قيام پانزده خرداد - 15 / 3 / 60)، صحيفه نور، ج 14، ص 263.

[4] پيام امام به مناسبت سالروز 15 خرداد(، صحيفه نور، ج 16، ص 179.

[5] (بيانات امام در جمع خطباء گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 58.

[6] (پيام امام به مناسبت روز پاسدار - 26 / 3 / 59)، صحيفه نور، ج 12، ص 181.

[7] (پيام امام به ملت مسلمان ايران - 6 / 10 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 100.

[8] (پيام امام به مناسبت روز پاسدار - 9 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 236.

[9] (بيانات امام در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم - 7 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 230.

[10] (بيانات امام خميني در ديدار با اعضاي هيأت هاي بحريني و کرد و پاسداران قائميه - 12 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 251.همچنين.)بيانات امام خميني در جمع گروهي از اقشار مختلف مردم - 15 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 42.

[11] (بيانات امام در جمع اعضاي ستاد مرکزي جهاد سازندگي و نماينده امام در اين نهاد - 12 / 6 / 58)، صحيفه نور، ج 9، ص 22.

[12] (بيانات امام در جمع علماي غرب تهران - 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 30.

[13] (بيانات امام در جمع پزشکان، کارکنان و گروهي از مجروحين بيمارستان شفا يحيائيان 24 / 3 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 109.

[14] (بيانات امام در جمع روحانيون و پاسداران انقلاب اسلامي اروميه - 15 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 44.

[15] (بيانات امام در جمع پاسداران و روحانيون تربت حيدريه 13 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 12.

[16] (بيانات امام در جمع وعاظ و روحانيون تهران - 17 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 70.

[17] (بيانات امام در جمع روحانيون اروميه - 10 / 10 / 58)، صحيفه نور، ج 11، ص 153.

[18] (بيانات امام در ديدار با جمعي از روحانيون - 29 / 8 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 216.

[19] روي سعيد بن راشد عن يعلي بن مرة قال و سمعت رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) يقول: حسين مني و أنا من حسين. أحب الله من أحب حسينا. حسين سبط من الأسباط.

سعيد بن راشد از يعلي بن مرة روايت کرد که گفت: از پيامبر خدا (ص) شنيدم که مي‏فرمود:

حسين از من است و من از حسين خداوند دوست بدارد هر آنکه حسين را دوست داشته است. حسين يکي از اسباط است.

ارشاد-شيخ مفيد:ص 233.

[20] به پاورقي ص 30 مراجعه شود.

[21] (بيانات امام در جمع وعاظ و خطباي مذهبي - 14 / 8 / 59)، صحيفه نور، ج 13، ص 158.

[22] (بيانات امام در جمع اعضاي جامعه روحانيت مبارز تهران - 13 / 7 / 62)، صحيفه نور، ج 18، ص 140 و همچنين 1 / 4 / 58، صحيفه نور، ج 8، ص 42.

[23] (بيانات امام در جمع اقشار مختلف به مناسبت شهادت برادران: محمدعلي رجائي و دکتر محمد جواد باهنر - 9 / 6 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 114.

[24] (بيانات امام در جمع گروهي از معلمان کشور - 19 / 11 / 57)، صحيفه نور، ج 5، ص 61.

[25] (بيانات امام در جمع رزمندگان ارتش جمهوري اسلامي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي - 18 / 12 / 60)، صحيفه نور، ج 16، ص 68.

[26] (بيانات امام در جمع اعضاي هيات قائميه تهران - 10 / 3 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 36.

[27] (بيانات امام در ديدار با پرسنل نيروي هوايي پايگاه حر و پرسنل هوايي ژاندارمري جمهوري اسلامي - 9 / 10 / 58)، صحيفه نور، ج 11، ص 150.

[28] (بيانات امام در جمع خطبا، گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 60.