بازگشت

حزب مستضعفان


افسوس كه در اين انقلاب، حزبي براي مستضعفين تشكيل نيافت، حزبي كه جوهرانقلابي داشته باشد، و بتواند در خط


احقاق حقوق محرومان و رسيدن به فرياد مستضعفان، با پشت كردن به توانگران، حركت كند. محرومان و مستضعفان خود - به دليل حذف شدن چشمگير اجتماعي - نمي توانند براي خود حزبي تشكيل دهند و وكلايي داشته باشند و كاري بكنند... و ديگران هم - اغلب - تا خودشان و نزديكانشان باشند، وقتي چندان براي رسيدن به آن يادشدگان ندارند.

بايد حزبي به عنوان «حزب مستضعفان» تشكيل گردد، و در آيين نامه ي عضويت در آن حزب، شرط شود كه در رده هاي اول و دوم و سوم آن، كسي كه از خود خانه اي دارد پذيرفته نشود؛ تا در ميان گردانندگان حزب كساني عضو باشند كه بفهمند نداشتن يعني چه، و بي خانماني و بي آتيه بودن فرزندان و... يعني كدام؟ و اين حزب بايد در انتخابات فعال باشد، و اجازه ي فعاليت به آن داده شود، تا به نسبت قشرهاي مستضعف و خرد شده (از شهري و روستايي، كارگر و كشاورز، بيكار و از كارافتاده، محروم مرئي و غير مرئي، فقير و زاغه نشين و عاجز و زمينگير و درمانده و بيچاره...) وكلايي به مجلس بفرستد، شايد بدينگونه براي اين قشرها كاركي انجام يابد. دفاع از قشرهاي ياد شده، بدون تشكيلاتي سياسي و حزبي و اجتماعي كه از خود آنان باشد - در شرايط كنوني - به ثمر نخواهد رسيد. ديديم كه موعظه ها كارگر نيفتاد، و برادر - برادر گفتنها دامنه اش محرومان را نگرفت، با اينكه قرآن كريم همه را برادر خوانده است (انما المؤمنون اخوة...).

محرومان صغير نيستند كه سرمايه داران توانگر و دنيا بكامان


شادخوار از آنان دفاع كنند - و هرگز نخواهند كرد - بگذاريد خودشان داراي تشكيلات شوند و در مجلس اسلامي راه يابند، و از حقوق خويش - تا هر اندازه بشود- دفاع كنند.

اين نويسنده، اين انقلاب را - در نوشته هاي دوران پيروزي - داراي هويت ديني و انبيايي خوانده است، و اربعين سال 99 هجري قمري (57 هجري شمسي) را داراي رسالتي شمرده است از نوع رسالت انبيا و اوصيا «ع»، و حكماي بزرگ اجتماع و اخلاق، رسالتي ابراهيمي و موسايي و داودي و سقراطي و مسيحايي و محمدي و علوي و حسيني و جعفري و... در برابر ظلمها و جنايتهاي نمرودي و فرعوني و قاروني و جالوتي و آنوتوسي و اشرافيت رم و سرمايه داري سفياني مكه و چپاولهاي دربار امويان دمشق و عباسيان بغداد و... و بيقين صدق كلام او تنها با ساقط شدن طاغوت سياسي، و برجاي ماندن طاغوت اقتصادي، تحقق نخواهد يافت.