بازگشت

رحمت عام محمدي


باري، سائلان دوره گرد و خياباني و همجنين ديگر نيازداران و مستمندان، بايد تكليفشان روشن شود، و نشان داده شود كه برخورد قرآن - اين كتاب زندگي آفرين - با آنان چيست؟ و نگاه اسلام به آنان كدام است؟ اين حقايق بايد روشن شود، و هنوز روشن نشده است. حذف انسان، يا فراموش كردن او، از منطق قرآن محمدي نيست. علي «ع» حضور يك سائل بكف (پيرمردي مسيحي و از كار افتاده) را در جامعه ي اسلامي تحمل نكرد، و فوري دستور داد تا براي او از بيت المال جيره معين كنند. [1] اين است اسلام، اين است تشيع. وآي ولايتيها! اين است ولايت. و اين است پيروي از محمد و آل محمد «ص»!

بايد به وضع يادشدگان رسيدگي شود: افراد كارآمد آنان به كار گمارده شوند؛ اطفال و نوجوانان آنان از تربيت و فرهنگ برخوردار گردند، و براي ياد گرفتن اعتقادات و دستورهاي ديني و مسائل شرعي فرصت و امكانات لازم در اختيارشان قرار داده شود، و زنان و دخترانشان با تكاليف ديني خود آشنا گردند، و از سعادت عمل به احكام نوراني اسلام و برخورداري از «رحمت محمديه» محروم نگردند، و براي حفظ عفت و سلامت خويش كمك شوند. و دست كم، قدرت و فرصت خواندن قرآن


و مفاتيح [2] و رساله ي عمليه و امكان خريد آنها را داشته باشند. مگر اين بينوايان و مستمندان، اين قربانيهاي تهيدستي و بيماري و بيسوادي، و اين محرومان از تعليم و تربيت و كتاب و سواد و هدايت و ارشاد لازم و بموقع، اين فراموش شدگان مظلوم و اين از - چشمان همه افتادگان محروم، و خانواده هاشان و اطفالشان، جزء امت محمد «ص» نيستند؟ مگر از شيعيان اميرالمؤمنين «ع» نيستند؟ مگر انسان و بنده ي خدا نيستند؟ و مگر جزء رعيت امام زمان «ع» به شمار نمي آيند؟ [3] مگر قلب رئوف ولي خدا، حجت بن الحسن المهدي «ع»، از فقر و حرمان و درد كشيدن و رنج ديدن آنان رنج نمي برد، و مگر از دور ماندن آنان از تعليم و تربيت ديني غم نمي خورد؟ امام صادق «ع» اينكه يك جوان شيعه را ببيند كه معالم دين را نياموخته باشد تحمل نمي كند، [4] آيا امام زمان چه؟



پاورقي

[1] «وسائل الشيعه» ج 11، ص 49.

[2] اينکه «مفاتيح» را - به عنوان نمونه‏ي کتابهاي انسان‏ساز دعا - ياد مي‏کنم، براي اين است که آنان نيز نبايد از روحانيت خواندن اين دعاها و زيارتها و رسيدن به معرفتهاي متعالي آنها محروم بمانند. اين نيز يک نوع ظلم به آنان است. البته ابعاد «ادعيه و زيارات» و چگونگي بهره‏وري سازنده از آنها اغلب - متأسفانه - شناخته نيست، حتي در ميان برخي از فضلاي مذهبي و مدعي مذهب شناسي؛ و اين مشکل اکثريتي است از مردم ما، و کوتاهي نابخشودنيي است که به دست وظيفه‏داران اين مقوله واقع شده است. و برخي از اين صنف خود نيز توجه چنداني به ابعاد موضوع و اهميت آن، و شناختي درخور، از زمان و محتواي دعا و زيارت ندارند. و اين مايه‏ي تأسفي ژرفتر....

[3] بخش حرفه‏اي آنان - که بدان اشاره شد - نيز بايد از اين کار باز داشته شوند و در مسير زندگي درست بيفتند و به تربيت لازم و شخصيت مناسب دست يابند.

[4] «بحار» ج 1، ص 214.