بازگشت

مسلمانان و حكومت اسلامي


به عنوان توضيحي روشنتر عرض مي كنم: ما يك حكومت


اسلامي داريم و يك حكومت مسلمانان. حكومت اسلامي آن است كه همه چيز يك حاكميت منطبق با اسلام باشد، از اقتصاد تا قضاوت و ديگر امور؛ و حكومت مسلمانان آن است كه كساني كه در رأس حاكميت قرار دارند مسلمان باشند، يعني اعتقادات دينيشان اعتقادات اسلامي باشد، نه مسيحي مثلا. اينگونه حكومتي را هنگامي مي توان «اسلامي» خواند كه - دست كم - منطبق با «عهدنامه» باشد.

در اينجا آموزش سترگي داريم كه مناسب است آن را مطرح كنم. امام علي بن ابيطالب «ع» مي فرمايد:

ان دين الله لا يعرف بالرجال، بل بآية الحق، فاعرف الحق تعرف أهله. [1] .

- دين خدا را نمي توان با اشخاص شناخت (و با عملكرد آنان)، بلكه با معيار حق مي توان شناخت، پس حق را (معيار را) بشناس، در آن صورت اهل آن را (و عمل كنندگان به آن را) خواهي شناخت.

اين تعليم بسيار عجيب است، چون هميشه رجالي در ميان امت اسلامي تربيت مي شوند، و به مقامي بزرگ مي رسند، و توجه همگان به آنان جلب مي شود. در اين صورت اين تعليم، بسيار عجيب است، از آن، نفس پيامبران احساس مي شود. بيخود نيست كه گفته اند، «علي بن ابيطالب را نفس پيامبران است». آري اين


تعليم آگاهي بخش، انسان را براي حفظ ايمان خويش در دژي استوار قرار مي دهد. اين آموزش علوي الهي اصل بسيار مهمي را - در مقاطع مختلف تاريخ - به ما مي آموزد.


پاورقي

[1] «بحار» ج 68، ص 120 (چاپ بيروت)، از کتاب «بشارة المصطفي».