بازگشت

حكومت مسانخ


حكومت معصوم حكومت خداست، زيرا معصوم «احكام


واقعي» را مي داند، و بدون سر سوزني انحراف، يا تحريف، يا غفلت، يا ضعف تشخيص، يا سازش، يا ترس، يا سستي، يا بسته انديشي، يا ساده نگري، يا ارتجاع گرايي، يا دنيا دوستي، يا طمع، يا مراعات «احتياط»... احكام واقعي دين خدا را قاطعانه اجرا مي كند، و جامعه ي انساني را (بلكه جهان ارضي را كه جامعه ي انساني و افكار و اعمال انسان در ارتباط با آن است)، چنانكه خداي بزرگ خواسته است و در قرآن كريم بيان كرده است، مي سازد و اداره مي كند و به سعادت مطلوب مي رساند. تداوم اين فلسفه ي الهي - سياسي در عصر غيبت به تحقق يافتن حاكميت مذهبي است نه جز آن. و حاكميت مذهبي، همان حاكميت مسانخ است. مصداق صحيح حكومت مذهبي در عصر غيبت، همان حكومت مسانخ است، نه جز آن، يعني نزديكترين و شبيه ترين انواع حكومتها به حكومت معصوم. و به عبارت ديگر حكومتي كه بتواند مصداق «عهدنامه ي مالك اشتر» باشد. چون مالك اشتر معصوم نبود، و امام علي بن ابيطالب «ع» معيار حكومت كردن به نام اسلام را براي او در «عهدنامه» نوشته است. پس تنزل كردن از معيارهاي عهدنامه ي مزبور، تنزل از اسلام است در اجراي غير معصوم. و چنين چيزي - اندك اندك - جدا شدن است از يك حكومت اسلامي، و يك سياست ديني، و يك مديريت قرآني.

ملاحظه كنيد، دين اسلام دين جاويد الهي است. و اين دين حقيقت واحد است و نمي توان براي آن صورتهاي گوناگون فرض كرد، و همه را اسلام دانست، ليكن از باب مماشات مي گوييم،


براي دين اسلام و احكام و موازين و تعاليم آن، دو اجرا [1] مي توان تصور كرد. يكي اجراي اسلام و عملي كردن آن در اجتماع به وسيله ي شخص امام معصوم «ع». دوم اجراي اسلام و عملي كردن آن به وسيله ي غير معصوم. ديگر صورت سومي كه بازهم اسلام باشد نمي توان تصور كرد. پس يا اسلام است در اجرا و عملكرد معصوم، يا اسلام است در اجرا و عملكرد غير معصوم. و صورت دوم حد و معيارش همان «عهدنامه ي مالك اشتر» است، زيرا عهدنامه - چنانكه ياد شد - دستورنامه ي اجراي اسلام است براي غير معصوم. [2] بنابراين هر حاكميت اسلامي، به هر اندازه از اصول مختلف تبيين شده در «عهدنامه» تنزل كند، به همان اندازه و به همان نسبت، از اسلام جدا شده است، و ديگر اسلامي نيست. حفظ عقيده و ايمان مردم به دين خدا و اولياي خدا از اهم واجبات است. و اين تكليف اهم ايجاب مي كند كه ما حقيقت ياد شده را بازگوييم و پوشيده نداريم.


پاورقي

[1] يعني دو گونه پياده کردن، دو مرحله پياده کردن - به اصطلاح متداول.

[2] بر «عهدنامه» بيفزاييد نامه‏هايي را که علي «ع» براي ديگر کارگزاران حکومتي نوشته است، و در آنها تأمل کنيد. از آنها همه ملاکها ي حاکميت و مديريت و سياست و قضاوت و اقتصاد و معيشت و تربيت اسلامي بخوبي به دست مي‏آيد.