بازگشت

مسلمانان جهان و امام حسين


مسلمانان آگاه بايد - همواره - براي قطع نفوذ نفوذيان، و بيداري آن بخش عوام و بي اطلاع و اغفال گشته (در كشورهاي اسلامي)، و آگاهسازي ناآگاهان ديگر، با همه ي امكانات بكوشند، و با روشهاي معقول و مؤثر اين انحطاط را بزدايند، و فرهنگ عاشورا را بشناسانند، كه فرهنگ حركتهاي سازنده است نه ركوردهاي ويرانگر...

به گفته ي عالم و نويسنده ي شيعي پركار، مرحوم استاد شيخ محمد - جواد مغنيه ي لبناني: «حسين»، در نزد شيعيان و آگاهان از اهداف و آرمانهاي او، تنها اسمي براي يك شخص نيست، بلكه اين نام (حسين)، نماد ژرف هدايت است، و رمز قهرماني و انسانيت و آرمان؛ و سر لوحه ي دين و شريعت است، و سرفصل فداكاري در راه حق و جانبازي در راه عدالت؛ چنانكه نام «يزيد» نماد فساد و تباهي و استبداد است و هتك مقدسات و نشر فجور و رذالت...

بنابراين، زنده نگاهداشتن حماسه ي حسيني و جهاد او و آرمان او، به معناي زنده نگاهداشتن حق و نيكي و آزادي است، و تجديد خاطره ي جانبازيهاي حسين «ع» و خاندان و ياران او در راه اين اهداف مقدس... و اين نام و اين حماسه، همواره، فريادي است پر طنين در برابر هر حاكمي ستمگر و همكاران او، و هر اسرافگري كه با مصالح ملتي


بازي مي كند... هدف زاده ي معاويه از خرد كردن اهل بيت پيامبر (عليهم السلام)، اين بود كه نور خدا (شعاع هدايت الهي) را خاموش كند، تا از نو حكومت بر انسانها از آن شر و ستم گردد... و با خود مي پنداشت كه در اين هدف پيروز گشته است، و با كشتن امام حسين «ع» به هدف خود دست يافته است؛ ليكن اين خيالي بود واهي و زودگذر، زيرا بزودي سلطنت بني اميه نابود گشت، و ياد خاطرات شورانگيز كربلا و آرمانهاي والاي حسيني زنده شد، و همچنان تا روز رستاخيز زنده خواهد ماند.

و اين حقيقت را، بانوي قهرمان، حضرت زينت كبري (سلام الله عليها)، با صراحت و شهامت، در سخناني كه به يزيد گفت، ابراز داشت:

«أظننت يا يزيد! حيث أخذت علينا أقطار الأرض و آفاق السماء، فأصبحنا نساق كما تساق الأساري، أن بنا علي الله هوانا و بك عليه كرامة؟!... فمهلا، مهلا... فوالله ما فريت الا جلدك، و ماحززت الا لحمك... و لئن جرت علي الدواهي مخاطبتك اني لأستصغر قدرتك، و أستعظم تقريعك، و أستكثر توبيخك؛ و لئن اتخذتنا مغنما، لتجدنا و شيكا مغرما، حين لا تجد الا ما قدمت يداك... فكد كيدك، واسع سعيك، و ناصب جهدك، فوالله لا تمحو ذكرنا، و لا تميت وحينا، و لا يرحض عنك عارها، و هل رأيك الا فند؟ و ايامك الا عدد، و جمعك الا بدد؟...

- اي يزيد! آيا خيال كرده اي، اينكه روزگار را بر ما تنگ كردي و جهان را تيره ساختي، و ما را مانند اسيران در


شهرها گرداندي، به اين معني است كه ما نزد خداوند منزلتي نداريم، و تو نزد خدا مكرمي؟!... سر جاي خود بنشين و باز هم بنشين كه هرگز چنين نيست؛ به خدا سوگند تو فقط پوست خود را كندي، و كالبد خويش را دريدي (خودت را خوار و خرد و رسوا كردي)... اگر اكنون اين حوادث تلخ مرا مجبور ساخته است كه با چون تويي همسخن شوم، اين را بدان كه من قدرت تو را بسيار ناچيز مي دانم، و تو را از آن پست تر مي شمارم كه نكوهشت كنم، و قابل آن نمي دانم كه زبان به سرزنشت گشايم.

اگر مي پنداري كه از شهادت و اسارت آل محمد سود برده اي، بزودي خواهي ديد كه زيان كرده اي، يعني هنگامي كه نتيجه ي كارت را ببيني... و اكنون، هر ترفندي داري بكار گير، و هر كوششي از تو ساخته است بكن، و هر نيرويي مي تواني برانگيز... ليكن به خدا سوگند كه هرگز نخواهي توانست خاندان وحي را نابود سازي، و قرآن را از صحنه ي روزگار براندازي... و اين ننگ (كشتن فرزندان ضد ديني و ضد قرآني تو)، هيچگاه از تاريخ زندگي تو پاك نخواهد گشت... و اينك بنگر كه آيا اين تصميم تو چيزي جز سفاهت بود؟ و روزگار قدرت تو جز همين چند روز است؟ و نيروهاي تو جز رو به نابودي است؟».

و پيشگويي بانوي بزرگوار درست بود، زيرا يزيد و جانشينان او يكي پس از ديگري از ميان رفتند، و سلطنت امويها نيم قرن پس از شهادت امام حسين «ع» ساقط گشت. و مسلمانان از آن به بعد هماره يزيد را لعنت مي كنند، و ياد


امام حسين «ع» را در روز شهادتش و در روز ولادتش - در هر سال - گرامي مي دارند.

بنگريد به كشور مصر، كه در روز ميلاد امام حسين «ع» و روز ميلاد خواهرش حضرت زينب «س»، بانوي قهرمان كربلا، در هر سال، چه جشنهايي باشكوه مي گيرند، و با برپا كردن چادرها و طاق نصرتها، و دايره زدن و طبل و نواختن و سرود خواندن به سرور و شادماني مي پردازند. پس اين تنها شيعيان نيستند كه ياد امام حسين «ع» را زنده مي دارند، بلكه مسلمانان - چه عرب و چه غير عرب - اينچنين اند، و اگر چه روشها فرق مي كند و مراسم هر كدام متفاوت است (يكي شادماني است در روز ولادت، و يكي سوگواري در روز شهادت)، ليكن جوهر همه يكي است.

من در مجله ي «الغد» (فردا)، شماره ي دوم، فوريه ي 1959، مقاله اي ديدم، درباره ي ميلاد حضرت زينب «س»، كه از جمله در آن مقاله آمده بود (ترجمه با تلخيص): «شخصيت حضرت زينب، در ضمن بزرگترين پيكار در راه عقيده، به شكل بانويي قهرمان، دلاور، مؤمن و شجاع جلوه گر شد، تا آنجا كه يزيد بن معاويه... به هنگامي كه حضرت زينب را مانند اسيران نزد وي بردند، و آن بانو او را مانند همه ي خائنان و قاتلان پاكان لعنت كرد، جرئت نكرد سخنان بانوي بزرگ را رد كند. از اينجاست كه ما مصريان - بلكه همه ي عرب در هر جا - حضرت زينت را به عنوان بانويي قهرمان مي شناسيم؛ همچنانكه به قهرمان جاويد، حسين بن علي - پدر شهيدان - نيز ايمان داريم. ما به اين قهرمانان همه ايمان داريم... و روز ميلاد آنان را با شادماني جشن


مي گيريم. و هيچ كس قدرت ندارد اين محبت خالص و بي شائبه را كه به ساحت پيشواي حركت قهرماني خارق العاده ي تاريخ ابراز مي داريم از دل ما بيرون كند. اين محبت ما را زنده مي دارد و اميد مي دهد تا بكوشيم و مبارزه كنيم، زيرا اين نماد (سمبل)، راه را براي ما روشن مي كند، و وجود ما را از آرمانهاي پاك و پايبندي به شرف و آزادگي سرشار مي سازد...».

اين نويسنده، واقع بينانه سخن گفته و سخن حق را ابراز داشته است؛ زيرا شرايط گذشته و كنوني ما مسلمانان توجه به اين مراسم را بر ما لازم مي دارد، چون همين مراسم است كه قهرماني و دلاوري و مبارزه در راه آزادي را - كه آرماني والا و هماره است - پيوسته به ياد ما مي آورد، و ما مسلمانان را وامي دارد تا در جستجوي حكمرانان و مسئولاني نمونه باشيم كه براي وطن اسلامي و امت مسلمان تلاش مي كنند (و زير بار حكومتهاي خائن و دست نشانده نرويم، و اگر چنين حكومتهايي داريم آنها را ساقط كنيم).

اكنون 1318 سال از شهادت امام حسين «ع» گذشته است، و با وجود اين، شيعيان همچنان ياد اين گذشته را زنده مي دارند و تجديد مي كنند و بزرگ مي دارند، تا از اين مراسم، درس انقلاب و مبارزه با ظلم بياموزند. و ما شيعه به دليل همين اعتقادات و تعاليم خود، مردمي انقلابي هستيم، و همواره پيام آور انقلابهاي آزادي بخشيم و از آنها استقبال مي كنيم؛ و نسبت به شهداي راه آزادي هميشه احساس و احترامي عميق داريم؛ و احترامي كه براي امام حسين «ع»


قائليم به اين دليل است كه او بزرگترين پرچمدار انقلابهاي تاريخ است، و نخستين معلم انقلابيوني است كه در راه «حق و مساوات»، انقلاب كرده اند و انقلاب مي كنند. ما شيعه، فردپرست نيستيم، آرمان پرستيم، زيرا پيش از هر چيز مسلمانيم، و امام حسين «ع»، مجسمه ي والاي همه ي تعاليم و ارزشها و آرمانهاي جدش رسول خداست. و او خود در راه همين تعاليم و ارزشها و آرمانها (يعني قرآن و اسلام) شهيد شد، و فرزندان و يارانش در همين راه فدا گشتند، و زنان و كودكانش در راه اين دين اسير شدند.

و براي همين امور است كه مسلمانان سني نيز (چنانكه اشاره شد)، روز ميلاد امام حسين «ع» را جشن مي گيرند و به پايكوبي و سرودخواني مي پردازند، زيرا روز ولادت امام حسين «ع» روزي است كه پيامبر رحمت و عدالت از آن شادمان گشت. و مسلمانان شيعه در روز شهادت امام حسين «ع» (عاشورا) به عزاداري و سوگواري مي پردازند، زيرا در آن روز، پيامبر اكرم داغدار و سوگوار شد (چون در آن روز حسينش را، و بسياري از فرزندان و نور چشمانش را كشتند، و زنان و كودكان او را به اسارت گرفتند).

همچنين همه ي مسلمانان، در آن روز، بتبع پيامبر اكرم «ص»، سوگوارند (در صورتي كه به پيامبر خود وفادار باشند، و خود را در غم بزرگ و اندوه بيكران او - در چنين مصيبتي بزرگ، كه مصيبت دين است - شريك بدانند)، پس اين اندوه و عزاداري، اندوه و عزاداري همه ي مسلمانان است، و شيعه در روز عاشورا، با سيد شريف رضي (عالم بزرگوار و شخصيت بسيار والاي اسلامي، و گردآورنده ي


«نهج البلاغه») هماوازند كه مي گويد:



لو رسول الله يحيا بعبده

قعد اليوم عليه للعزا



- اگر پيامبر خدا، پس از روز عاشورا زنده بود، همواره در اين روز بعنوان «صاحب عزا» مي نشست تا همه بيايند و به او تسليت گويند.

اين است كه اهل سنت روز ولادت حسين «ع» را با شادي بزرگ مي دارند، و شيعه روز شهادت حسين «ع» را با سوگواري؛ و هدف هر دو طايفه يكي است: اطاعت خدا و پذيرش ولايت، و تقرب جويي به خداي متعال و پيامبر بزرگوار... و خداوند پاداش اين عمل را به همه خواهد داد. [1] .



پاورقي

[1] اين بود بخشي از مقاله‏ي «استاد شيخ محمد جواد مغنيه‏ي لبناني» - رحمة الله عليه - که ترجمه‏ي آن را مناسب و سودمند دانستم و تقديم خوانندگان کردم. رجوع شود - براي اصل مقاله - به مجله‏ي «رسالة الاسلام»، شماره‏ي ياد شده (در صفحه‏ي 45).