بازگشت

طرح موضوع عدالت در خطبه ي عاشورا


هنگامي كه مي نگريم در «خطبه ي عاشورا»، سخن از عدل مي رود و از اينكه عدالت از ميان رفته است... [1] مي فهميم كه ما نيز بايد با دفاع از «عدالت» فلسفه ي عاشورا را زنده نگاه بداريم، و با قيام براي اجراي عدالت از عاشورا دم بزنيم و خود را وارث عاشورا بدانيم.

هنگامي كه مي بينيم «حبيب بن مظاهر اسدي» و «سليمان بن صرد خزاعي»، در نامه ي خود به امام حسين «ع» از آن امام بزرگ مي خواهند تا بيايد و با ظلمهاي اقتصادي نيز مبارزه كند، و براي غلبه ي سرمايه داران بر جامعه ي اسلامي و سرنوشت جامعه چاره اي بينديشند، [2] .


خوب درك مي كنيم كه تكليف مسلمانان حسيني و مؤمنان عاشورايي چيست، و وظيفه ي مردمي كه خود را ادامه ي وجود و استمرار تعهد حبيب بن مظاهرها و سليمان بن صردها مي دانند (و بايد هم چنين باشد)، و ذكر و وردشان «يا ليتنا كنا معكم» است، يعني «اي عاشوراييان! كاش ما هم با شما بوديم، و در راه ياري حسين شهيد مي شديم»، كدام است؟

... و خوب پي مي برديم كه آن خون كه در جام خورشيد ريخته است، و فجر و شفق را - سرخفام - بر سراسر آباديها و زندگيها مي تاباند، تجسم كدام آرمان و تبلور كدام فرياد است. اينهمه و اينهمه، فرياد دفاع از حقيقت و عدالت است كه از حلقوم خونين عاشورا، لحظه به لحظه، چونان تندرهاي ستيغ لرزان، در اعماق زندگيها و ملتها طنين مي افكند، و رسالت سترگ عاشوراييان را، هر چه با عظمت تر، منعكس مي سازد...

آري، مردمي كه اهميت حياتي و ديني و انساني عدالت را درك نكنند جاهلند. و مردمي كه عدالتخواه نباشند مرده اند. و مردمي كه ظلم را منحصر در ظلم سياسي بدانند و از ظلم اقتصادي و معيشتي و فاجعه ي بزرگ آن - چنانكه بايد - آگاه نباشند، فريب خورده اند... و جامعه ي عاشورايي هرگز اينچنين ها نيست، و نبايد باشد... زيرا كه جامعه ي خورشيد جامعه ي روز است (آگاهي و بيداري)، نه جامعه ي شب (جهل و فريب خوردگي).

و اينهمه احاديث فراوان و گوناگون كه از پيامبر اكرم «ص» و ائمه ي


طاهرين «ع» درباره ي «عاشورا» و زنده نگاهداشتن آن رسيده است، و آنهمه ذكر ثواب و فضيلت براي احياي اين مراسم و حضور در آنها، و آنهمه زيارت و دعا درباره ي «عاشورا»، [3] از جمله، براي احياي اين آرمان خورشيدي است كه ياد شد. و از اينجاست كه همه ي اقاليم قبله موظفند كه تلألؤ اين حماسه ي خورشيدي را، در طنين پر جلال آيات عدل و قسط، هميشه درخشان و پرتوافشان حفظ كنند، و با اين پشتوانه ي سترگ از همه ي ذلتها و تسليمها برهند، و به همه ي خوابها و خمودگيها پشت كنند، و به همه ي عزتها و آزاديها برسند.

مسلمانان جهان بايد بيدار شوند، و پرچم خونين عاشورا را برافرازند، و پيوسته حلقه هاي اين سلسله ي الهي را در معبر قرون و اعصار به هم بپيوندند، و آيات قرآن را با خون فرزندان قرآن تفسير كنند، و عدالت را هدف قرار دهند، و ذلتها را نپذيرند. مستكبران پيشين مي كوشيدند تا فروغ عاشورا را بپوشانند، تا بتوانند با خيال آرام، به ستم و بيداد خويش ادامه دهند. امروز نيز برخي مي كوشند تا


گستره ي فروغ عاشورا را محدود سازند، ليكن چگونه ممكن است؟ هنگامي كه «گاندي» از درون «شبه قاره» مي گويد: «من مبارزه را از شهيدان عاشورا آموختم»، [4] ، و شيخ محمد محمد مدني از دامن «اهرام» مي نويسند: «ما بايد از ياد ماه محرم سرمشق بگيريم»، و شيخ عبدالله علايلي - يكي از قله هاي فرهنگ لبنان - درباره ي يك شب عاشورا كه در «قاهره» برگزار مي گردد، كتاب «سمو المعني في سمو الذات» را مي نگارد، و متفكر اصلاح طلبي از اعماق «لاهور» فرياد مي زند:



سر ابراهيم و اسماعيل بود

يعني آن اجمال را تفصيل بود



ما سوي اله را مسلمان بنده نيست

پيش فرعوني سرش افكنده نيست



خون او تفسير اين اسرار كرد

ملت خوابيده را بيدار كرد



رمز قرآن از حسين آموختيم

زاتش او شعله ها اندوختيم



تار ما از زخمه اش لرزان هنوز

تازه از تكبير او ايمان هنوز



آري، جوانان غيور مسلمان، در هر جاي جهان، و از هر دو مذهب


اسلامي: سني و شيعه، خون خود را به حماسه ي حسيني پيوند زنند، و در مشرق عاشورا بايستند، و با تلاوت آيات فلق، در الهام خونين نگاره ي شفق، درفش صلابت مقاومت اعصار را برافرازند، و در جولانگاه شرف و آزادگي حضور داشته باشند، و با غرق گشتن در زمزمه ي قرآن و نماز شب عاشورا، و مدد جستن از مردانگي و شجاعت روز عاشورا، همواره، فرزندان حسين باشند و عاشورا، نه ابزار دست يزيد و ابن زياد... حسيني باشند و آزاده، نه يزيدي و برده...


پاورقي

[1] مقتل معتبر «ابصارالعين»، از علامه شيخ محمد سماوي عراقي، ص 7 و 11.

[2] «بحارالانوار» ج 44، ص 333، به نقل از شيخ مفيد -ره- به اين موضوع به دليل اهميت اصولي و بسيار آن پيشتر نيز اشاره کرديم.

[3] که مي‏نگريم زيارت حضرت امام حسين «ع»، بجز در روز «عاشورا» و روز «اربعين»، در بسياري از اوقات مستحب است، از جمله در شب و روز اول «ماه رجب»، و شب و روز نيمه‏ي «ماه رجب»، «شب نيمه‏ي شعبان»، «شبهاي قدر»، شب و روز «عيد فطر»، شب و روز «عرفه»، شب «عيد قربان»؛ و در روز «عيد غدير» - که بزرگترين عيد اسلام، بلکه بشريت است - خواندن «دعاي ندبه» مستحب است که در آن ذکر امام حسين «ع» و شهادت کربلا آمده است... اينها همه بجز جنبه‏ي توحيدي و عبادي آن، که ياد خدا و ياد ولي شهيد خداست، براي توجه يافتن نفوس و ارواح است به مرکزيت حق. و عدل و ايجاد آمادگي در جانها و همتها، براي دفاع از حق و عدل.

[4] مجله‏ي «الغري» چاپ نجف، شماره‏ي ماه ربيع الأول 1381 ق.