بازگشت

عاشورا و آفاق بشريت


بنابراين، عاشورا، با شوري كه بپا كرد، و شعوري كه گسترد، و خروشي كه درانداخت، و تحولي كه آفريد، و آتشي كه در ارواح افكند، و تحركي كه به جانها بخشيد، و بيداريي كه در ملت اسلام ايجاد كرد، و حركتي كه به آباديها و شهرهاي اسلام داد، (و تأثير عميق و تكان دهنده اي كه در غير مسلامانان نيز گذاشت)، و انقلابهايي كه پديد آورد، اسلام را بيمه كرد، و قرآن را براي بشريت نگاه داشت، و تداوم تاريخ اسلام را تضمين نمود. و بدينسان قرآن محفوظ ماند، و اسلام تداوم يافت، و در دامن خود، در سده ي سوم تا


پنجم، تمدني عظيم پديد آورد. و همان تمدن بود كه - چنانكه اشاراتي گذشت - بنابر اعتراف مورخان علم و تمدن، و گواهي حقايق عيني تاريخ، مايه ي اصلي تمدنهاي بشري گشت.

مطلعان مي دانند و اعتراف مي كنند كه امروز بشريت هر چه دارد؛ از راه تمدن اسلامي و دانش و فرهنگ مسلمين دارد، و اين همه را مرهون تمدن اسلامي است. و تمدن اسلامي مرهون عاشوراست. زيرا - چنانكه ياد شد - اگر عاشورا (با فوران عظمت، و طنين حماسه، و صلابت حضور، و ژرفاي رسالت خويش)، جلو سيل بنيانكن جاهليت اموي را نگرفته بود، و دسيسه هاي دربار بيزانس در همكاري با دربار دمشق را خنثي نكرده بود، اسلام در همان سده ي نخست و دهه هاي آغاز سده ي دوم (و در ظرف يكي دو قرن)، با آن عملكردها و دسيسه ها نابود مي گشت، و آثار سازنده ي قرآن كريم از ميان برداشته مي شد، و علم و فرهنگ و اخلاق و تحولي كه اسلام آورده بود (و تأكيدي كه بر طلب علم كرده بود)، از ميان مي رفت، و قرآن به صورت چند نسخه ي قديمي درآمده از دسترس خارج مي گشت، و جاهليت عود مي كرد، و چيز چنداني از اسلام و آثار تربيت اسلامي بر جاي نمي ماند تا به سده ي سوم و چهارم و پنجم برسد، و آنهمه مسجدها و مدرسه ها و كتابخانه ها و دانشمندان پديد آيند، و آن تمدن شكوفاي غني ظهور كند، و هزاران جلد كتاب در رشته هاي مختلف علوم گوناگون تأليف گردد، و سپس اينها همه به دست آيندگان افتد، و نخستين كتابي كه پس از اختراع چاپ، در شهر رم [1] به


چاپ برسد كتاب «قانون»، در طب باشد، از يك طبيب و دانشمند بزرگ مسلمانان، حسين بن عبدالله بن سينا،. پس درست است اگر بگوييم، اين تمدن كنوني - در وجوه مثبت خود - زاييده ي عاشوراست، يا دست كم، مديون و مرهون عاشوراست؛ اگر چه خود - متأسفانه - عاشورا را نمي شناسد (يعني، به آن شناسانده نشده است)؛ و از آفريننده ي حماسه ي عاشورا آگاهي ندارد (يعني، به آن آگاهي داده نشده است)، و گراميداشتي درخور به پيشگاه او تقديم نمي دارد.

پس همين انسان غربي كه امروز اينگونه از مظاهر تمدن نو، و از وسايل صنعتي و طبي و علمي و فني و رفاهي و دفاعي (كه بايد گفت: تهاجمي)، استفاده مي كند، مرهون تاريخ اسلام و علم و تمدن اسلامي است. [2] و تاريخ كنوني، تداوم خود را، و برنگشتن كلي به


اوضاع جهل و جاهليت عربي و ارتجاع اموي را، مرهون قيام بيدارگر و آفتاب آفرين عاشوراي حسيني و شهادت امام حسين «ع» و خاندان و ياران اوست. بنابراين، انسان تمدن جديد نيز بايد به «واقعه ي عاشورا» اهميت دهد و حق آن را پاس دارد. آري، هر انساني بايد در شب عاشورا احرام بندد، و در روز عاشورا به گرد اين كعبه ي متلاطم سيار و اين آفاق حيات سرشار طواف كند. اين تكليف انساني و وجداني و تاريخي و شعوري هر انسان است در روزگار، با صرفنظر از عقيده و دين و مكتب و مسلك و مرام و منطقه و سرزمين.

آن مساجد كه برپاي گشت و در زير سقفهاي آنها علوم اسلامي تدريس و تكميل شد، و كتابهاي دانشمندان بزرگ (مانند قانون ابن سينا، نور شناسي ابن هيثم، و شرايع محقق حلي و...) نوشته شد، و سپس به دست غربيان افتاد، [3] همه و همه، از آثار حركت عاشوراست. اگر بشريت وجدان متعهدي، و شعور بيداري، و اطلاع درستي از تاريخ خود داشته باشد، بايد عاشورا را بشناسد و در برابر آن تعظيم كند، و اين روز را در همه ي كره ي ارض روز «بلوغ تعهد انساني» و «ظهور حماسه ي آرماني» اعلام كند، و به پاس آن، سراسر گيتي در اقيانوس عاشورا فرورود، و غسل بلوغ و تعهد و حماسه و حضور بجا آورد.

در اين سخن كه مي گوييم (و همه ي مطلعان مي گويند): «غرب مديون اسلام و تمدن اسلام است»، نمي خواهيم منكر استعداد و


كوشش آنان شويم. آنان بسيار كوشيدند و هوش و نبوغ بسيار بكار بردند، و چيزهايي در آنان ديده شد كه بايد در مسلمانان بروز مي كرد، از قبيل توجه و تأمل در طبيعت و گرايش به علوم تجربي (چنانكه قرآن كريم دستور داده بود، و نخست در جمعي از دانشمندان بزرگ مسلمان بروز كرد، مانند ابوريحان بيروني و ابن هيثم بطري و...)، و سرگرم نشدن به مباحث ذهني و فلسفي... و از قبيل رعايت دقيق نظم در كارها، و كوشايي و پشتكار داشتن... و كار گروهي كردن... و بسيار كار كردن و كم مصرف بودن مانند مردم ژاپن... بايد توجه داشت كه بسياري از كشورهاي شرقي، از جمله ژاپن نيز - بواسطه و بي واسطه - از اسلام و تمدن اسلامي بهره مند شده اند و مديون اسلام و مسلمانانند، اما سردمداران غربي، با همه ي آنچه از اسلام و مسلمانان گرفتند، و آنهمه كتاب در رشته هاي مختلف، كه از سرزمينهاي اسلامي بردند و مورد استفاده قرار دادند، تا جايي كه موزه هاي آنان نيز سرشار از آثار اسلامي و شرقي است، حق اسلام و مسلمانان را نشناختند، و آن علوم و تجربيات علمي و فرهنگي و اجتماعي را در جهت مبارزه با خود اسلام و مسلمانان بكار گرفتند، و بوسيله ي اسلحه و قدرتي كه اغلب مايه ي اصلي آنها را از كتابهاي دانشمندان اسلامي بدست آورده اند، به استعمارگري مسلمانان و نسل كشي آنان پرداختند، سقفهاي همان مساجد و مدارسي را كه مديون آنها و علم و تمدن آنها هستند، با همان سلاح ويران كردند [4] واي بر اين حق ناشناسان رسوا و متمدن نمايان وحشي...



پاورقي

[1] «يکي از بزرگترين مراکز فرهنگي و ديني جهان... و مرکز يکي از بزرگترين امپراطوريهايي (امپراطوري روم) که تأثيري جاويد در تمدن مادي و معنوي جهان داشته است» (دايرة المعارف فارسي ج 1، ص 1095).

[2] «قانون... يکي از مهمترين و بزرگترين کتابهاي طبي در قرون وسطي است. کتاب قانون بر کتاب «حاوي» رازي، و کتاب «طب ملکي» اهوازي، و حتي بر آثار جالينوس تفوق يافت، و مدت شش قرن همه‏ي کتب طبي تحت الشعاع آن بود... ترجمه‏ي عبري قانون در 92 - 1491، در ناپل به طبع رسيده است. گراردوس کرموننسيس، قانون را به لاتيني ترجمه کرده است. قسمتهايي از اين ترجمه پيش از سال 1500 در ميلان، پادوا، ونيز، و غيره چاپ شده است، و بطور کامل نيز در ونيز (1595 1582، 1544)، لوون (1658)، و غيره به طبع رسيده. قسمتهايي از قانون به زبانهاي آلماني، فرانسوي، و انگليسي نيز ترجمه شده است... متن کتاب قانون، نخستين بار در رم در سال 1593، با کتاب «نجات» شيخ الرئيس به طبع رسيد...» - «دايرة المعارف فارسي» ج 2، ص 1993-1992. اين طبشان... و همينگونه است قياس همه‏ي چيزهاي ديگر....

[3] «المستشرقون»، از نجيب العقيقي، در 3 جلد ديده شود.

[4] کتاب «علوم اسلامي و نقش آن در تحول علمي جهان» ديده شود.