خطبه ي فاطمه دختر امام حسين
و فاطمه بنت الحسين آواز برآورد و نخست خداي سبحانه را بستود و بر رسول و آل او درود فرستاد و ملتي از مناقب و مفاخر اميرالمؤمنين عليه السلام ياد كرد. آن گاه فرمود:
«اي اهل كوفه و اي مردم غدر و مكر! هر آينه ما آن خاندانيم كه خداي سبحانه شما را به ما آزمون خواست و ما را به شما نيازمود و آزمون ما نيكو ديد و دانش و بينش خويش در ما نهاد و ما را جاي علم و خانه ي دانش خواست و در زمين وديعه ي نيكو و حجت قويم [1] ساخت و بديهه ي [2] حكمت و ترجمه ي وحي
خويش فرمود و به اشرف محتد [3] و ارومت [4] نيكوي پيمبر پاك محمد مصطفي صلي الله عليه وآله وسلم فضلي روشن و كرامتي لايق بخشيد. و شما مردم ما را دروغگوي خوانديد و سزاي ما نشناختيد و كشتن ما روا ديديد و مالهاي ما غارت كرديد، گويي كه ما از نژاد ترك بوديم و يا در كابل بزاديم. و بسي بر نيامده است كه هم بر اين صفت نياي ما را بكشتيد و شمشيرهاي شما باري از تن و جان آل رسول خون همي چكاند و اين همه از كينه قديم و حقد ديرينه ي شما بود. و بدين كردارهاي زشت، چشمهاي شما روشن گشت و دلهاي شما بيارميد و بسي مسرور گشتيد. حال بدان چه كرديد، شاد نباشيد. چه، اين مصيبت جليل و رزيت عظيم هم از عهد ازل ما را در كتاب مبين محفوظ بود و خداي سبحانه ما را خبر داد و اين معني بر او - عز شأنه - بسي آسان است «و لا تفرحوا بما آتاكم ان الله لا يحب كل مختال فخور». [5] نيستي و هلاك باد شما را. آماده ي نفرين و عذاب خداي باشيد و گويا عذاب خداي پياپي بر شما فرود آيد و خداي سبحانه به آنچه كرده ايد از شما بازخواستها كند و شما خود از يكديگر بسي سختي بينيد و در عذابي دردناك جاويد بمانيد، الا لعنه الله علي الظالمين. آري، دلهاي شما سخت شده بود و جگرهاي شما پليد گشته و بر دلهاي شما مهر عصيان نهاده و سمع قبول و ديده ي بصيرت شما فرو دوخته و شيطان رجيم، اين كردار زشت در چشم شما بياراسته و ندانيد كه از آل رسول، چه خونهاي بزرگ و ديتهاي عظيم كرده ايد. برادر او علي ابوطالب را بكشتيد و فرزندان او كه عترت پاك و خيره ي خلق بودند، نابود ساختيد». [6] .
در اين حال مخذولي از مردم كوفه مفاخرت آغاز كرد و اين دو بيت برخواند:
نحن قتلنا عليا و بني علي
بسيوف هندية و رماح [7] .
و سبينا نسائهم سبي ترك
و نطحناهم فاي نطاح [8] .
«سنگ بر دهان تو باد! به كشتن آل رسول و عترت اخيار او همي نازي؟! مردمي كه خداي سبحانه ايشان را به هر گونه پاك خواست و پليدي از ايشان بزدود، بازنشين و دم فرو بند. «انما لكل امرء ما قدمت يداه». و شما مردم بر ما رشك برديد كه خداي تعالي ما را بر شما مزيت نهاد».
فما ذنبنا ان جاش دهرا بحورنا
و بحرك ساج لا يواري الدعا مصا [9] .
«ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء و الله ذو الفضل العظيم» [10] «و من لم يجعل الله له نور فما له من نور». [11] .
پاورقي
[1] استوار.
[2] فهم و درک بدون تفکر.
[3] اصل.
[4] نژاد.
[5] لقمان، 18.
[6] اللهوف ص 196 و 197.
[7] ماييم که علي و فرزندان او را با شمشيرهاي تيز و با نيزهها کشتيم.
[8] و با آنان جنگي سخت کرديم و زنان و دخترانشان را اسير کرديم همچون اسيران ترک.
[9] گناه ما چيست که درياهاي ما روزگاري بخروشيد؟ و حال آنکه درياي تو فرو نشسته است و کرمکي را بر نميتابد.
[10] الحديد: 21.
[11] النور: 40.