بازگشت

هر دو، برابر هم پياده شدند


حر رياحي با هزار سوار برابر و روبروي حضرت او (ع) فرود آمد


و اسير خود را در نظر گرفت.

زاده ي مصطفي (ع) هم پياده شد «روز پنجشنبه، دوم محرم از سال (61 ه)» همينكه امام (ع) فرود آمد نامه اي به كوفه نوشت و سپس ياران را طلبيد و در انجمن آن همرازان خطابه اي فرمود و بعد در خيمه ي اولاد و برادران بهم نوائي آنان دعائي خواند.

اين هر سه قسمت كاشف است كه از سختگيري حر رياحي فشاري بر نفس قدسي او احساس شده!

امام نامه، «مناقب» گويد: دوات با كاغذ سفيد خواست و اول ورود خود را چنانكه رسم بزرگي است باسم ميزبانان كوفه و هوا خواهان دست كوتاه خود اخبار فرمود:

و گرچه اطمينان نباشد برسيدن نامه ولي براي رفع اندوه يا تكليف دل مي خواهد با محرمهاي عقيده ي خود كه شيعيان خالص باشند يا محرمهاي خيالي كه ميزبانان باشند غافل از حال همديگر نباشند - شرح نامه در بخش مختص خواهد آمد

و نامه اي هم بمحمد حنفيه نگاشت؛

از آن نامه هم معلوم مي شود كه امام (ع) خود را در عتبه ي ابديت و در آستان مرگ مي ديده - آن نامه نيز در بخش مختص بيايد.

و بعد از آن اصحاب را جمع آورد و آن خطبه ي حزن آور [1] را خواند و تسليم بقضا را تا پاي مرگ آگهي داد تصميم مردان خود را خواست، بحسب


مضمون آن خطبه، پيش آمد ناگوار و آينده ي تلخ را از يكطرف و زندگي ملال آور را از طرف ديگري به آنان تذكر داد - و زيبائي مرگ را در راه خدا با زشتي دنيا و كجروي آن خاطر نشانشان كرد و آنان بدلداري او (ع) جوابهائي بس خدا پسند گفتند؛ و پاسخ هر يك در ترجمه او گذشت...

بعد در خيمه ي ديگري از حرمسرا اولاد و برادران و اهل بيت رنج كشيده ي خود را جمع آوري كرده و نظري به آنها نمود و گريست و به شكايت از كجروان عصر عرض حال را به خدا كرد - آن دعاء نيز در بخش مختص بيايد؛ انشاء الله

آن گريه و آن دعاء كه التجاء بقوه ي مقتدر عزيز منتقم است و نطق اصحاب قدري تأثرات را سبك كرد. منظور ما از ذكر اين قطعات كه بخشي از حياة امام (ع) و جريان كار او (ع) است، فهماندن اهميت صدمه ي كار حر و سختي فشار او بر حياة خاندان پيمبر و نشان دادن اندازه ي تاثري است كه بر خاطر امام (ع) از سختگيري حر وارد شد حر فرمانده هزار سوار بود يعني به هزار برابر قوه خود بر هدم اساس اسلام كوشيد واضحست قوه ي انسان به تنهايي غير از قوه ي مجتمع است به نسبت ازدياد عدد اجتماع قوه ي مجتمع افزون از قوه فرداست، حر مركز آن قوه هولناك بود،


پاورقي

[1] کشف الغمه گويد: اين خطبه را براي اصحاب بعد از آمدن لشگر عمر سعد که فرداي آن روز باشد خواند.