بازگشت

نعمان بن عمرو راسبي برادرش، حلاس بن عمرو راسبي


محمد سماواتي گويد: نعمان و حلاس پسران عمرو - راسبي اند، و از اهل كوفه، ابوجعفر طبري گويد: براي اين دو تن در مغازي و حروب ذكري و نامي هست منسوبند بر اسب كه تيره اي است از ازد.

نعمان و حلاس پسران عمرو راسبي، از اهل كوفه و از اصحاب أميرالمؤمنين (ع) بودند و با او در جنگ صفين حضور داشتند؛ حلاس رئيس شرطه ي علي (ع) بود در كوفه.


صاحب حدائق الورديه گويد: اين دو برادر نخست به همراه عمر سعد از كوفه بيرون آمدند تا به كربلا رسيدند همينكه عمر سعد شروط مصالحه را رد كرد [1] به جانب حسين (ع) آمدند، از جمله كساني بودذند كه (شبانه) آمدند و از دور امام (ع) دور نرفتند تا برابر چشمش كشته شدند.

ساروي گويد: در حمله اولي كشته شدند؛ گويند شب هشتم محرم از جمله ي كساني كه نزد امام (ع) آمدند اين دو برادر بودند، منضم باو (ع) شدند و همواره با او بودند تا روز دهم همين كه آتش جنگ برافروخت حلاس پيش روي حسين (ع) به نبرد آمد، جهاد كرد تا در حمله اولي با كشتگان ديگر از اصحاب حسين (ع) شهيد شد و برادرش نعمان به مبارزه ما بين حمله اولي و ظهر در حومه كارزار بعد از آنكه اسبش را از پا درآوردند شهيد گشت (رضوان الله عليه)


پيام راهروان بدرماندگان

اين دو تن بما درماندگان گويند بسا كسان چون ما آلوده اند چاره ي آنها اين است كه راه خلاصي را كه ما آلودگان پيموده ايم بپويند هر چند مرضي و دلخواه ما نبود كه آلوده شويم اما در اين آلوده شدن و بيرون آمدن از آن به شما خدمت بزرگي نموده ايم آمده ايم كه تعليم جديت به شما نمائيم - راه نمايان هدايت پاكانند اما پاكان كمند كه شما از آنان راه و روش بياموزيد بيشتر شما مثل مائيد، بنگريد ما كه چون شما بوده ايم چسان رهيده ايم راه بروي پاكان ناآلوده هميشه باز است اما؛ ما دور افتادگان بايد مثل يوسف كه بچاه افتاده بود برسني دست بزنيم و از چاه برآئيم؛ راه اين است كه هر رشته و نخي در تار و پود خويشتن بيابم كه آفت نديده باشد از قبيل وفاء - صدق - حب عدل - جود - جديت، آن رشته را بگيريم و در پي آن رشته برآئيم تا بكاروان نزديك شويم. -


دعائه في الاعتذار من تبعات العباد

و من التقصير في اداء حقوقهم.

اللهم اني اعتذر اليك من مظلوم ظلم بحضرتي فلم انصره و من معروف اسدي الي فلم اشكره و من مسيئي اعتذر الي فلم اعذره و من حق ذي حق لزمني لمؤمن فلم اوفره تا - اعتذر اليك منهن و من نظآئرهن اعتذار ندامة يكون واعظا لما بين يدي من اشباههن و اجعل ندامتي علي ما وقعت فيه و عزمي علي ترك ما يعرض لي من السيئات توبة توجب لي محبتك يا محب التوابين.

صحيفه ي سجاديه


پاورقي

[1] شروط مصالحه از اين قرار بود - عمر سعد صورت قرارداد را براي ابن‏زياد چنين نوشت:

خدا آتش جنگ را خاموش ساخت، سخن را يکي کرد، امر اين امت را اصلاح نمود، اين حسين است که با من معاهده کرده که مراجعت کند به همان مکاني که از آنجا آمده - يا او روانه مي‏شود يا روانه‏اش کني بثغري و سرحدي از سرحدات مسلمين که مانند يک تن از بقيه‏ي مسلمين بوده در نيک و بد و سود و زيان با آنها يکسان باشد - يا اينکه کار او را به خود يزيد واگذاريد که يزيد هر رأئي دارد خودش معمول دارد - اه -

در اين پيشنهاد بايد گفتگو کرد که آيا از ناحيه‏ي امام (ع) بود يا عمر سعد از پيش خود گزارش داده، ما در بخش چهارم رسيدگي مي‏کنيم. -.