بازگشت

صورت آن نامه


و كتب الي الحسين (ع) مع الحجاج بن زيد السعدي (بسم الله الرحمن الرحيم) اما بعد: فقد وصل الي كتابك، و فهمت ما ندبتني اليه و دعوتني له من الاخذ بحظي من طاعتك و الفوز بنصيبي من نصرتك و ان الله لم يخل الارض قط من عامل عليها بخير او دليل علي سبيل نجاة و انتم حجة الله علي خلقه و وديعته في ارضه تفرعتم من زيتونة احمدية هو اصلها و انتم فرعها فاقدم سعدت باسعد طائر فقد ذللت لك اعناق بني تميم و تركتهم اشد تتابعا في طاعتك من الابل الظماء لورود الماء يوم خمسها و قد ذللت لك بني سعد و غسلت درن قلوبها (و في نسخة درن صدورها) بماء سحابة مزن حين استهلي برقها فلمع.

اما بعد نامه ي تو به من رسيد، آن امري كه به من پيشنهاد فرموده و مرا به آن خوانده اي فهميدم، آن امر بالحقيقه بخت و دولتي است كه من براي خود به چنگ آرم و كاميابي از نصيبي است كه به وسيله ي نصرت و ياري تو بدان برسم؛ روي زمين را خدا از عاملي براي خير و دليلي كافي براي نجات خالي نمي گذارد، و شما حجت خدائيد بر خلقش و امانت اوئيد در زمينش آن شاخساريد كه از درخت زيتونه ي احمديه برآمده او اصل و تنه و شما شاخه ي آنيد، پس به فال نيك و بخت همايون وارد شو به كار كه من بني تميم را براي تو رام كرده و آنها را براي طاعت تو آماده كرده ام چنانكه همگي از پي يكديگر، در فرمان؛ شتابان ترند از شترانيكه چهار روز تشنگي كشيده براي روز پنجم رو به آب مي آورند


بني سعد را هم براي تو رام كرده و شست و شوئي از زنگار دل آنها كردم به آبي چون باران تند كه از ابر بهاري بريزد در حيني كه برق از آن ابر، رخ، به خنده نمايد و پس از آن بدرخشد -

اين نامه را به همراه حجاج ارسال داشت؛ و حجاج خود براي روانه شدن به آن راه با (قعنب بن عمر نمري) مهيا و آماده بود و در اين هنگام جماعتي از عبديين روانه ي كوي حسين (ع) شده بودند و در طف به پيشگاه امام عليه السلام رسيدند.

ذخيره گويد: آنان هفت تن بودند كه در كربلا نزد امام عليه السلام آمدند.

سيد گويد: وقتي كه امام عليه السلام نامه را قرائت كرد، فرمود (مالك) زهي به همت تو؛ خدا ترا از هر هراس ايمن كند و عزتت بدهد و در روز عطش اكبر سيرابت كند [1] .

حجاج به همراه حسين (ع) باقي ماند تا جلوي روي امام (ع) كشته شد.

حدائق گويد: بعد از ظهر به مبارزه شهيد شد - ديگران گفته اند در حمله اولي پيش از ظهر كشته گشت.



پاورقي

[1] فلما قرء الحسين (ع) الکتاب قال مالک آمنک الله من الخوف واعزک و ارواک يوم العطش الاکبر.