بازگشت

حنظلة در كربلا


ابومخنف گويد: همين كه حسين (ع) وارد اطراف فرات شده و در كربلا پياده گرديد حنظلة بن اسعد آمد و به شرف خدمت امام عليه السلام رسيد.

اين مرد ستوده از بس شايسته و لايق بود امام (ع) او را براي پيغام و رسالت و براي مكاتبات فيما بين در آن چند روز آرامش (هدنه) پيش عمر سعد مي فرستاد.

هنگامي كه روز عاشورا كار بالا گرفت و از اثر جنگهاي خونين گويند: بيش از دو تن از ياران امام زنده نبودند«سويد بن عمرو خثعمي، و بشر بن عمرو حضرمي »و لشكر دشمن نزديك خيمگاه رسيده بود و جنگ در پيرامون خرگاه امام (ع) بود، حنظلة بعد از جنگهاي خونين تمام روز در پيش روي امام (ع) ايستاد كه از تير و سر نيزه و شمير دشمن امام (ع) را حفظ كند و در آن غوغاء مرگبار داد مي زد و به سخنان مؤمن آل فرعون لشگر را تذكر مي داد و آن سخنان پيمبرانه را در آن هنگامه ي آتشين بر زبان مي راند،


چونان پيمبري به خون آغشته انذارات خيرخواهانه را به آواز رسا اداء و تبليغ مي كرد.

رو به لشكر روان شده پيش روي امام (ع) قدم پيش گذاشت و لشكر را صدا زد:

ابومخنف گويد: حنظله هنگامي جلوي امام (ع) براي اذن رفت كه دو تن برادران جابري به نام: سيف و مالك، با امام عليه السلام وداع مي كردند و به حال امام (ع) گريان بودند.

ارشاد مفيد گويد: شوذب و عابس بعد از حنظله شهيد شدند.