بازگشت

شتاب امروز براي تلافي عقب افتادگي ديروز


ابومخنف گويد: بعد از جنگ هاي مختصر تن به تن آتش جنگ در گرفت، ستون راست سپاه پسر سعد به فرماندهي عمرو بن حجاج حمله كرد«عمرو بن حجاج سردار ستون راست بود »(جنگ در جانب فرات واقع شد) و هر دو لشگر ساعتي در اضطراب بودند.

مسلم بن عوسجه در اين جبهه بود« گفته اند وي در ميسره بود و زهير فرمانده ميسره بود گرچه خالي از اشتباه نيست»و چنان بسختي مي جنگيد كه مانند آن شنيده نشده بود، مسلم جنگ كرد و همگي كوشيدند؛ آري اگر چابكي نمي كردند و تلاش بيش از جان نمي زدند آن حمله ي قوي را نمي توانستند عقب بزنند؛ و زدند؛ آري عقب زدند اما تلف پرخسارتي


دادند كه مسلم بن عوسجه باشد.

مسلم در آن هنگامه جنگ مي كرد و رجز مي خواند و با بهادري تيغ كشيده به دست راستش بالا و زير ميرفت.



1- ان تسئلوا عني فاني ذولبد

و ان بيتي في ذري بني اسد



2- فمن بغاني حائد عن الرشد

و كافر بدين جبار صمد



1- اگر از من بپرسيد نه من مسلمم بلكه مسلم شير اوژنم، شيري جنگجويم، خانواده ام در طبقه ي اعلي بني اسد (يعني پسران شير) مي باشد.

2- آن كس كه ستمگر من است از راه رشد بر كنار است و به آئين خداي جبار، كافر است.

پشت هم شمشير مي زد تا مسلم بن عبدالله ضبابي و عبدالرحمن بن ابي خشكاره بجلي هر دو عنان اسب به سوي او برتافتند و بر او تاختند، در كشتنش شركت كردند و او اولين شهيد از لشگر حسين (ع) است.