حبيب و سخنراني وي برابر مسلم بن عقيل
اهل سير ذكر كرده اند كه حبيب از كساني بود كه با حسين (ع) مكاتبه و مراسله داشت.
گفته اند؛ هنگامي كه مسلم بن عقيل وارد كوفه شد و در خانه ي مختار منزل گرفت جماعت شيعه بناي آمد و رفت نزد او گذاشتند در ميان آن ها گروهي از خطباء بسخن برخاستند، نخست عابس شاكري بر همه مقدم شد و آن خطبه ي آتشين شورانگيز را كه در ترجمه اش گذشت خواند، پس از او حبيب بر پا ايستاده رو به عابس كرد و گفت [1] :
خدا تو را رحمت كند كه آن چه به عهده ي خود داشتي با گفتاري بسي مختصر انجام دادي من هم بخدائي كه جز او خدا نيست بر آن سرم كه توهستي، استوارم بر آن چه تو استوار هستي...،
پاورقي
[1] فقام حبيب و قال لعابس رحمک الله قد قضيت ما في نفسک بواجز من القول و انا (والله الذي لا اله الا هو) لعلي مثل ما انت عليه.