بازگشت

ذكر واقعه ي حرة و احراق بيت


بدان كه چون ظلم و طغيان يزيد و عمال او عالم را فروگرفت و فسق و فجور او بر مردم ظاهر گشت و هم بعد از شهادت امام حسين عليه السلام در سال شصت و دوم جمعي از اهل مدينة بشام رفتند و بعين اليقين مشاهده كردند كه يزيد پيوسته مشغول بشرب خمر و سگ بازي و حليف قمار، و طنابير و آلاف لهو و لعب مي باشد چون برگشتند به مدينة اهل مدينة را به شنايع اعمال يزيد اخبار كردند.

مردم مدينة عامل يزيد عثمان بن محمد بن ابي سفيان را با مروان الحكم


و ساير امويين از مدينه بيرون كردند، و سب و شتم يزيد را آشكار كردند و گفتند كسي كه قاتل اولاد رسول خدا، و ناكح محارم و تارك صلاة و شارب خمر است لياقت خلافت را ندارد، پس با عبدالله بن حنظلة غسيل الملائكه بيعت كردند.

اين خبر چون گوشزد يزيد پليد شد، مسلم بن عقبة مري را كه تعبير از او بمجرم و مسرف كنند با لشكري فراوان از شام بجانب مدينه گسيل داشت مسرف بن عقبه با لشكر خود، چون نزديك بمدنيه شد در سنگستان مدينه كه معروف به حره راقم است و بمسافت يك ميل از مسجد سرور ابنياء است رسيده بودند، كه اهل مدينه به دفع ايشان بيرون شدند لشكر يزيد شمشير در ميان ايشان كشيدند و حرب عظيمي واقع شد و جماعت بسياري از مدينه مقتول گشتند و پيوسته مروان بن الحكم مسرف را تحريص بر كشتن اهل مدينه ميكرد تا آنكه مقتل عظيمي واقع شد و مردم مدينه را تاب مقاومت نماند لاجرم بمدينه گريختند و پناه بروضه مطهره نبوي «ص» برده و قبر منور آن حضرت را ملاذ خود قرار دادند لشكر مسرف نيز در مدينه ريختند و به هيچ وجه آن بيحياها احترام قبر مطهر را نگه نداشتند، و با اسبان خود داخل روضه منوره شدند، و اسب هاي خود را در مسجد رسول «ص» جولان دادند و پيوسته از مردم مدينه كشتند تا روضه و مسجد پر از خون شد و تا قبر رسول «ص» خون رسيد، و اسبهاي ايشان در روضة - كه ما بين قبر و منبر است - و روضه از رياض جنت - روث و بول كردند، و چندان از مردم مدينه كشت كه مدائني از زهري روايت كرده: كه هفتصد نفر از وجوه ناس از قريش و انصار و مهاجر و موالي كشته شد و از ساير مردمان غير معروف از زن و مرد و حر و عبد عدد مقتولين ده هزار تن بشماره رفت.

ابوالفرج گفته: كه از اولاد ابوطالب دو تن در واقعه ي حره شهيد گشت يكي ابوبكر بن عبدالله بن جعفر بن ابي طالب و ديگر عون اصغر و او نيز فرزند عبدالله


ابن جعفر برادر عون اكبر است كه در كربلا شهيد كشت و مادر او جمانة دختر مسيب بن نجيبه است كه به جهت خونخواهي امام حسين «ع» بر ابن زياد خروج و در عين و رده كشته شد.

و مسعودي فرموه كه: جعفر بن محمد بن علي بن ابيطالب «ع» نيز در واقعه حره شهيد شد و از بني هاشم غير از اولاد ابوطالب نيز جماعتي كشته گشتند مانند فضل بن عباس بن ربيعة بن الحارث بن عبدالمطلب و حمزة بن عبدالله بن نوفل بن الحارث، و عباس بن عتبة بن ابي لهب و غير ايشان از ساير قريش و انصار و مردم ديگر از معروفين كه عدد مقتولين ايشان چهار هزار بشمار رفته بغير از كساني كه معروف نبودند.

پس از آن مسرف بن عقبته دست تعدي بر اعراض و اموال مردم گشاده و اموال و زنان اهل مدينه را تا سه روز بر لشكر خويش مباح داشت تا هر چه خواهند از اموال ايشان غنيمت گيرند و با زنان و دختران زنا كنند لشكر شام كه اصلا دين نداشتند و به حكم «الناس علي دين ملوكهم» آئيني جز آئين يزيد نميدانستند دست تعدي بر اموال و اعراض مسلمانان گشودند و فسق و فساد و زنا را مباح ساختند تا بحدي كه نقل شده كه: در مسجد رسول خدا «ص» زنا كردند.

و مدايني روايت كرده كه بعد از واقعه ي حره هزار زن بي شوهر فرزند زنا متولد كرد و ايشان را اولاد الحرة ناميدند.

و به قولي ديگر: ده هزار زن و در اخبار الدول قرماني است كه: با هزار دختر باكره زنا كردند.

و نقل شيخنا المحدث النوري طاب ثراه في كتاب كشف الاستارعن تاريخ عبد الملك العصامي ما هذا لفظه:«ان رجلا من اهل الشام وقع علي امرأة في مسجد النبي «ص» في واقعه الحرة».


و ذكر الشيخ سليمان النقشبندي في ينابيع المودة ما لفظه:«و اخيف اهل المدينة اياما فلم يمكن لاحد ان يدخل المسجد حتي دخلها الكلاب و بالت علي منبره».

و بالجملة: چون مسرف از قتل و غارت و زنا پرداخت مردم را به بيعت يزيد بر عهد عبوديت و بندگي خواند و هر كه ابا ميكرد او را ميكشت تمامي اهل مدينه جز امام زين العابدين عليه السلام و علي بن عبدالله بن عباس از ترس جان اقرار بر بندگي يزيد كردند و باين مطلب بيعت نمودند.

و اما سبب آنكه مسرف قصد حضرت علي بن الحسين «ع» و علي بن عبدالله بن عباس نكرد آن بود: كه چون خويشان مادري علي بن عبدالله در ميان لشكر مسرف جاي داشتند مسرف را در باب او مانع شدند و اما حضرت سجاد عليه السلام پس پناه بقبر پيغمبر برد و خويشتن را بآن چسبانيد و اين دعا خواند:

«اللهم رب السماوات السبع و ما اظللن و الارضين السبع و ما اقللن رب العرش العظيم رب محمد و آله الطاهرين اعرذبك من شره و ادرأبك في نحره اسألك ان تؤتيني خيره و تكفيني شره».

پس بجانب ابن عقبه رفت و پيش از آنكه آن حضرت بر او وارد شود آن ملعون در كمال غيظ و غضب بود بر آن جناب و آباء كرام او ناسزا ميگفت چون آن جناب وارد شد، و نگاه مسرف بر آن حضرت افتاد چندان ترس و رعب از آن حضرت در دل او جا كرد كه لرزه او را فراگرفت و از براي آن جناب بپا خاست و او را در پهلوي خويش جاي داد در كمال خضوع عرض كرد كه حوائج خود را بخواهيد هر چه بخواهيد قبول است پس هر كه را كه آن حضرت شفاعت كرد مسرف بجهت آن حضرت از او درگذشت و مكر ما از نزد او بيرون رفت.


و بالجمله اين قضيه را سني و شيعه در كتب خود ايراد كرده اند و وقوعش در ماه ذيحجه سال شصت و سيم هجري سه ماه بمرگ يزيد مانده بود.

و چون مسرف بن عقبه از كار مدينه فارغ شد بقصد دفع عبدالله بن زبير و اهل مكه بامر يزيد عازم مكه شد و عبدالله بن زبير از كساني است كه بعد از مرگ معاويه سر در بيعت يزيد در نياورد و ملازمت كعبه را اختيار كرده و مردم را به بيعت خويش مي خواند چون مسرف راه مكه پيش داشت در موضع معروف به «قديد» بدركات دوزخ شتافت.

حصين بن نمير، پس از او امير لشكر شد و با آن گروه بمكه رفت و دور مكه را احاطه كرد، عبدالله بن زبير با مختار بن ابي عبيده و جمعي ديگر كه با عبدالله بيعت كرده بودند پناه به خانه بردند پس لشكر شام در بالاي كوههاي مكه كه مشرف بر خانه ها و مسجد الحرام است اجتماع كردند و تعبيه منجنيق نمودند و پيوسته سنگ و نفط بر مكه و مسجد مي افكندند و جامه ها از پنبه و كتان بنفط آلوده مي ساختند و بر خانه خدا ميانداختند تا آنكه كعبه ي معظمه بسوخت و بناي آن منهدم گشت و ديوارهاي آن بر هم ريخت و شاخ هاي گوسفندي كه بجهت فداي اسماعيل عليه السلام آمده بود و بر سقف آويخته بود هم سوخته شد.

ابوحره ي مدني گفته:



ابن نمير بئس ما تولي

قد احرق المقام و المصلي



و ابتداي اين واقعه در روز شنبه سيم ربيع الاول سال شصت و چهارم يازده روز بمرگ يزيد مانده بوده.

و بالجمله از آسيب سنگ و آتش و شمشير و ساير ظلم و تعديات لشكر شام كار بر اهل مكه سخت شد تا آنكه خداي عزوجل يزيد را مهلت نداده به جحيم پيوست، خبر مرگش بمكه رسيد حصين بن نمير دست از جنگ برداشت و در


طريق مهاونه با ابن زبير پا گذاشت، و با لشكر خويش به جانب شام روانه شدند و اهل مكه از آسيب ايشان راحت شدند. [1] .


پاورقي

[1] تتمه‏ي المنتهي ص 36 تا 42.